اصليترين پايگاه توليد دانش و معرفت و نبض تپندة تبادلات و فراوردههاي علمي ـ فقهي و بازخواني نظام توليد دانش و معرفت، روايتگر فرايند فعالي است كه از سهگانه ميراث گرانسنگ (كتاب، سنت و عقل) نيازها و اقتضائات زماني و سنت اجتهاد نشئت ميگيرد.
اكنون بازخواني اين سنتها و سامانبخشي، آسيبشناسي، تقويت و ترميم آنها ضروري به نظر ميرسد تا بتوان با بازسازي نسبت نظام ارتباطي شفاهي و مكتوب، جاني دوباره به سنت انديشگي بخشيد و در توليد نظريههاي نو پيدا و پاسخ به نيازهاي عيني و دشوارههاي حكومت ديني، طرحي نو در انداخت.
اجراي نشستهاي علمي، از ديرباز در برنامههاي علمي و پژوهشي گروههاي علمي مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني ره از جايگاه ويژهاي برخوردار بوده است و از حلقههاي اساسي اين نظام علمي و فكري بوده است. اين نشستها برآمده از مطالعات و پژوهشهاي بسياري است كه با تكيه بر ميراث گذشتگان و بهرهمندي از اندوختهها و آموختههاي نو، نتايج علمي را به صورت شفاهي در ديدرس مخاطبان قرار ميدهد.
معاونت پژوهش مؤسسه، نظر به اهميت و جايگاه نشستهاي علمي و به منظور شناسايي و معرفي آنها، چند سالي است كه گردآوري نشستها و تحقيقات شفاهي را در اولويت برنامه خود قرار داده است. شناسايي و معرفي اين نشستها، گامي است در جهت وضعيتسنجي و رصد محصولات علمي، موضوعي كه از دغدغههاي اساسي و سياستها و اهداف كلان اين معاونت بهشمار ميآيد.
اين نشستها در قالبهاي ذيل برگزار شده است:
1. اقتصاد مقاومتي در انديشه و سيره علماي شيعه در تاريخ معاصر ايران؛
2. رويکرد مديريتي به اقدام وعمل دراقتصاد مقاومتي؛
3. مباني، اصول وراهبردهاي اقتصادمقاومتي.
1. اقتصاد مقاومتي در انديشه و سيره علماي شيعه در تاريخ معاصر ايران
چکيده
اقتصاد مقاومتي، نظريهاي است که در سالهاي اخير توسط مقام معظم رهبري براي برنامهريزي در اقتصاد کشور مطرح شده است. سال 1395، از سوي ايشان، سال اقدام و عمل براي اقتصاد مقاومتي نامگذاري شده است. سؤال اصلي تحقيق، اين است که آيا انديشه اقتصاد مقاومتي، پيشينهاي در انديشه و سيرة علماي شيعه در تاريخ معاصر ايران داشته است؟ ابتدا به مباني نظري علما در ترويج و تحقق اقتصاد مقاومتي و سپس، با محوريت قراردادن مؤلفهها و الزامات اقتصاد مقاومتي، که توسط رهبر معظم انقلاب مطرح شده است، با مراجعه به اسناد و منابع تاريخي و با رويکرد توصيفي تحليلي و با روش تحليل محتواي کيفي، به بررسي اين مؤلفهها و الزامات در انديشه و سيرة علماي شيعه در تاريخ معاصر پرداختيم. بررسيها، نشان ميدهد که عناويني چون عدم سلطه کفار، عزت مسلمين، حرمت دوستي و مودت با کفار، پرهيز از اسراف و تبذير و حرمت تشبه به کفار، از جمله مباني نظري علماي شيعه در مباحث اقتصادي بوده است. همچنين، مؤلفهها و الزاماتي همچون استفاده از کالاي داخلي و پرهيز از کالاي خارجي، کارآفريني و حمايت از توليد ملي، مردمي کردن اقتصاد، ممانعت از خروج سرمايههاي ملي و اصلاح الگوي مصرف، که امروزه مطرح شده است، در سيرة و انديشه علماي شيعه در تاريخ معاصر ايران وجود دارد. ميتوان از روشها و اقدامات آنها، براي امروز به عنوان تجربيات موفق استفاده کرد.
کليدواژهها: اقتصاد مقاومتي، علماي شيعه، تاريخ معاصر، ايران.
مقدمه
علماي شيعه همواره بر اساس وظيفة خود يعني هدايت و رهبري جامعه اسلامي در عصر غيبت، در راستاي احکام اسلام و موازين شرع، اقدامات مختلفي انجام دادهاند. اما آنچه که ذهنيت عمومي جامعه ما، به ويژه نسل جوان است، اينکه وظيفه و اقدامات عملي علما عموماً در مباحث خاص ديني، مثل برپايي مراسمهاي ديني، وعظ و خطابه و امام جماعت و پاسخگويي به سؤالات و شبهات اعتقادي و شرعي مردم بوده است. از اين رو فعاليتهاي علماي شيعه در عرصههاي خاص اقتصادي، سياسي، بينالمللي و فرهنگ اجتماعي، کمتر مورد توجه بوده و يا بيان شده است. امروز نسل جوان ما، نمونههاي زيادي از اقدامات علما در حفظ مواريث ديني، مقابله با شبهات اعتقادي، مناظرات مذهبي و عقيدتي و ... سراغ دارند. اما از نقش علماي شيعه در حفظ اقتصاد ملي، يا هويت ملي يا منافع ملي کشور، قطعاً اطلاعات کمتري در اين زمينه وجود دارد. در حالي که چون دين اسلام، دين جامع است و براي همه عرصههاي زندگي بشر برنامه دارد، طبيعتاً عالمان اسلامي، که وظيفة تبليغ دين و حراست از آموزههاي ديني و اجراي آن در جامعه برعهده دارند، بايد در عرصههاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي نيز فعال باشند. در تاريخ معاصر ايران، که دورة هجوم نظامي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي غرب به اين کشور است، همواره شاهد حضور زيرکانه و مؤثر علماي شيعه در مقابله با اين تهاجم بودهايم. يکي از اقدامات علماي شيعه، در مواجهه با اين تهاجمات، دفاع و حمايت از سرمايههاي ملي و منابع اقتصادي ايران است که منطبق بر مولفهها و الزامات اقتصادي مقاومتي است که در سالهاي اخير، توسط مقام معظم رهبري مطرح شده است.
الف. مبناي نظري علما در ترويج و تحکيم اقتصاد مقاومتي
علماي شيعه در براي ترويج و تحکيم اقتصاد مقاومتي در دوران معاصر، اقدامات فراواني انجام دادهاند که بسياري از اين موارد، در مقابله با قدرتهاي استعمارگر غربي و نفوذ اقتصادي، سياسي و فرهنگي آنها شکل گرفته است. عمده اين مباحث، ناظر به حفظ بلاد اسلامي و دارالاسلام در مقابل دارالکفر و حفظ مسلمانان در مقابل کفار بوده است. اين اقدامات مبتني بر برخي اصول و ادله فقهي بوده که در اين بخش به طور اجمال به مهمترين اين اصول اشاره ميشود.
1. عدم سلطه کفار بر مسلمانان
يکي از اصول بسيار مشهور در بحث ارتباط مسلمانان با کفار، اصل نفي سبيل است که مستند به آيات و روايات است. مثل آيه «وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً»؛ خداوند هرگز راهي براي سلطه کافرين بر مؤمنان قرارنداده است (نساء:141). همچنين روايت «أَلْإسلامُ يَعلُو وَ لايُعلي عَلَيه»؛اسلام برتر است و هيچ چيز بالاتر و برتر از آن قرار نميگيرد (عاملي، بيتا، ج17، ص376 و460).
در بحث مقابله با غرب، توجه به اصل عدم سلطه کفار بر مسلمان بسيار جدي است. و در موارد متعددي، علماي شيعه دليل ممانعت از رواج کالاهاي خارجي، جلوگيري از افزايش نفوذ اقتصادي و تجاري کفار در کشور، مخالفت با انعقاد برخي قراردادهاي اقتصادي و سياسي را پيشگيري يا دفع خطر سلطه کفار بر مسلمانان مطرح کردهاند. البته، اين سلطه در ابعاد گوناگون اقتصادي، سياسي و فرهنگي مطرح بوده است. به عنوان نمونه، مرحوم سيد محمدکاظم يزدي، در پاسخ به استفتايي مبني بر حکم استفاده از کالاهاي خارجي، در صورت امکان استفاده از مشابه داخلي آن کالا، مينويسند:
هرچه موجب تقويت و شوکت کفر و کفار و باعث ضعف اسلام و مسلمين است حرام است؛ چه از معاملات باشد يا غير آن از آنچه باشد... و بسي سزاوار است که مسلمين، کليه، هرگاه ممکن باشد، بدون ترتب مفسده، تحرز کنند از چيزهايي که در معرض تقويت کفر است(روزنامه حبل المتين، 1324ق، ش33، ص 20).
2. عزت و شوکت مسلمانان
از اصل نفي سلطه کفار بر مسلمانان اصل ديگري قابل استنتاج است، با عنوان اصل «عزت مسلمين» و عدم ذلت و تحقير آنها در مقابل کفار. به عبارت، ديگر لازمة سلطه کفار بر مسلمين، احتياج و نياز ايشان به آنها و تحقير و ذلت مسلمانان در مقابل کفار است و نفي سلطه کفار هم موجب عزت، و شوکت و عظمت مسلمانان ميشود. همچنان که بالارفتن شوکت و عزت مسلمين ميتواند مانع سلطه کفار شود. بنابراين، در آيات قرآن تأکيد شده است که پذيرش ولايت و دوستي کفار، موجب عزت مسلمانان نميشود، بلکه عزت براي خدا و رسول و مومنان است و در نزد خدا و رسول، بايد عزت را جستجو کرد: «الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ العِزَّةَ لِلّهِ جَمِيعًا» (نساء:139)؛ کساني که کافران را دوست و ياور خويش ميگيرند، آيا عزت را نزد آنان ميجويند؟ با اينکه عزت به تمامي از آن خداست. همچنين ميفرمايد: «َلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ» (منافقون:8)؛ همانا عزت فقط براي خدا و پيامبرش و مؤمنان است.
3. حرمت دوستي و مؤدت با کفار
يکي از مهمترين عوامل تحقق اقتصاد مقاومتي، پرهيز از مصرف کالاهاي خارجي است. اين مسئله، در دوران معاصر مورد نظر و توجه علما بوده است. از اين رو، يکي از اصول و مباني نظري مورد توجه علما در اين بحث، اصل حرمت دوستي و پذيرش ولايت کفار بوده است. در قرآن کريم، آيات بسياري وجود دارد که مسلمانان را از دوستي و مراوده باکفار نهي کرده است: «لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ» (مجادله:22)؛ هيچ قوم مؤمن به خدا و روز قيامت را نخواهي يافت که با دشمنان خدا و رسول دوستي کنند.
قرآن کريم ميفرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء ... وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» (مائده:51)؛ اي کساني که ايمان آوردهايد، يهود و نصاري را به عنوان دوست انتخاب نکنيد... و هرکس از شما با آنها رابطه دوستي برقرار نمايد، از آنان خواهد بود. همچنين «لاَّ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِينَ» (آل عمران: 28)؛ مؤمنين نبايد کافران را به جاي مؤمنان ديگر به دوستي انتخاب کنند. علامه طباطبايي در تفسير الميزان، ذيل اين آيه ميفرمايند:
غالباً ولايت مستلزم تصرف يک دوست در امور دوست ديگر است ... در نتيجه، اگر ماکفار را اولياي خود بگيريم، خواه ناخواه با آنان امتزاج روحي پيدا کردهايم. امتزاج روحي هم ما را ميکشاند به اينکه رام آنان شويم و از اخلاق و ساير شئون حياتي آنان متأثر گرديم ... وقتي يک فرد مؤمن نسبت به کفار ولايت داشته باشد و اين ولايت قوي هم باشد، خود به خود خواص ايمانش و آثار آن فاسد ميگردد و به تدريج اصل ايمانش هم تباه ميشود (طباطبايي،1363، ج3، ص208-206).
بحث تأثير مراوده و دوستي با کفار بر اخلاق و روحيات مردم و تضعيف ايمان آنان در گزارش شيخ حسن کربلايي از وضعيت ايرانيان، پس از ورود کفار غربي به ايران و ارتباط ايرانيان با آنها، به خوبي توصيف شده است. وي به تأثير مراوده با فرنگيان بر بيمبالاتي، به برخي از احکام ديني مثل روزهداري و گسترش برخي مفاسد مثل ارتباط با زنان فاسد، گسترش شرابخواري و حتي تضعيف اعتقادات مردم اشاره کرده است. ميرزاي شيرازي نيز در تلگرافهايي که به ناصرالدينشاه دارد، به همين بحث اشاره دارد:
کفره را بر وجود معايش و تجارت آنها مسلط کرد تا بالاضطرار با آنها مخالطه و موادّه کنند و به خوف يا رغبت، ذلت نوکري آنها را اختيار نمايند و کم کم بيشتر منکرات، شايع و متظاهر شود و رفته رفته عقايدشان فاسد و شريعت اسلام مختل النظام گشته و خلق ايران به کفر قديم خود برگردند( کربلايي، 1377، ص 96).
در گزارش کندي از مأمورين انگلستان در ايران نيز به اين دغدغه علماي ايران اشاره شده است: ميرزا محمد علي، يکي از مجتهدين به مأمور سفارت گفته بود: «ترديدي نيست اين شرکت سيل اروپاييان را به ايران سرازير خواهد کرد و تجارت کشور را در دست خواهند گرفت و همين مسئله مذهب آنها را تضعيف خواهد کرد» (لمبتون، 1363، ص 265).
البته لازم به يادآوري است که آيات و روايات فوق، نفي کننده اصل تجارت و ارتباط اقتصادي با کشورهاي بيگانه و مليتهاي مختلف نيست، بلکه بحث بر سر برقراري رابطه صميمي و دوستي و نزديکي بيش از حد با آنان ميباشد، به گونهاي که موجب نفوذ آنها در امور اجتماعي، سياسي واقتصادي مسلمانان شود. از اين رو، برقراري معاهدات و روابط اقتصادي و سياسي با اين گونه کشورها، به شرط رعايت ضوابط و قواعد کلي حاکم بر اين گونه روابط و توجه به مصالح کلي کشور، ميتواند منافعي را براي کشور به همراه داشته باشد. هرچند بايد اين گونه روابط، با دقت و هوشياري کامل صورت پذيرد؛ چرا که همواره امکان سوء استفاده و ضرر وجود دارد.
همچنين، در بحث خودکفايي و استقلال اقتصادي، مراد اين نيست که ما هيچ کالا و محصولي را از کشور ديگري وارد نکنيم و همه محصولات و کالاهاي مورد نياز خود را به هر قيمتي که شده است، خودمان توليد کنيم؛ بلکه خودکفايي به اين معناست که از لحاظ توليدات و اداره امور اقتصادي کشور در حدي باشيم که نياز ما به محصولات ديگران، موجب سوء استفاده قدرتهاي بزرگ و اعمال فشار بر ما نباشد. به عبارت ديگر بايد حتي الامکان در توليد کالاهاي اساسي متکي به توانايي خود باشيم. همچنين محصولاتي که ميتواند در داخل توليد شود، نبايد از خارج با هزينه بيشتري وارد شود. مثل بحث خام فروشي مواد نفتي، يا معدني به کشورهاي خارجي و خريد محصولات پتروشيمي و صنعتي توليد شده با همين مواد خام از خارج.
4. پرهيز از اسراف و تبذير
يکي ديگر از مباني ديني لوازم اقتصاد مقاومتي، پرهيز از اسراف و تبذير است که در قرآن نسبت به آن تصريح شده است. در قرآن، به صراحت از اسراف کردن نهي شده است. روايات متعددي نيز در اين زمينه وجود دارد. خداوند در قرآن، در مورد اسراف خطاب به مؤمنان ميفرمايد: «لَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِين»(انعام:141 و اعراف31).
علاوه بر اسراف، تبذير نيز مورد نهي الهي قرار گرفته است در قرآن، خداوند اهل تبذير را برادران شيطان معرفي کرده است: «إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِين» (اسراء:27).
يکي از مهمترين سفارشات و سيرة عملي علماي شيعه، پرهيز از اسراف و تبذير است. يکي از مباني اصلاح الگوي مصرف در اقتصاد مقاومتي و استفاده بهينه از ثروتهاي موجود داخلي، همين مبناست.
5. حرمت تشبه به کفار
يکي از اصولي که در مواجهه با کفار غربي مورد استناد علماي شيعه قرار گرفته است، اصل حرمت تشبه به کفار است که در روايات ما فراوان مطرح شده است. رسول خدا(ص) فرمودند: کسي که به بيگانه از ما شبيه شود از ما نيست، از مشابهت با يهود و نصاري پرهيز کنيد (قمي،1381ق، ج 5، ص346). همچنين، حضرت علي عليه السلام ميفرمايند: کسي که شبيه به قومي شود، از آنان به حساب ميآيد (نوري، 1407ق، ج 17، ص440). امام صادق عليه السلام نيز ميفرمايند: خداوند به يکي از پيامبرانش چنين وحي کرد: به مؤمنان بگو لباس دشمنان مرا نپوشند، غذاي دشمنان مرا نخورند و طبق روش دشمنان من عمل نکنند. اگر چنين کنند، آنها نيز دشمن من خواهند بود، همانند ساير دشمنان (ابن بابويه،1392ق، ج1، ص 252).
در اينگونه روايات، معصومين عليهم السلام مؤمنان را از مشابهت به کفار در اموري که از ويژگيهاي خاص آنهاست، برحذر داشتهاند. البته اين نکته قابل ذکر است که حرمت تشبه به کفار وسلوک بر طبق شيوههاي آنان، مربوط به مواردي است که به نوعي شعار و يا شاخصهاي براي آنان حساب ميشود، يا مربوط به بخشي از آداب و تعاليم ديني آنهاست که در اسلام نسخ و باطل شده است. اما آن دسته از شيوههاي تمدني و معيشتي که منشأ فطري يا وحياني دارد و مشترک بين کفار و مؤمنان است، از شمول اين حکم خارج است (رهدار،1390، ص159).
اينکه در اين روايات مؤمنان را از شبيه شدن به کفار نهي کردهاند، اين است که مشابهتهاي ظاهري با آنها موجب از بين رفتن تمايزات ظاهري بين مسلمانان و کفار شده و آرام آرام تفاوتي بين آنها ديده نميشود. به تدريج، اين تشابه در ظاهر، به تشابه در رفتار و بعد از آن به تشابه در عقايد هم سرايت خواهد کرد.
بر همين اساس، در موارد متعددي علما بر مبناي اصل حرمت تشبه به کفار، مؤمنان را از استعمال کالاهاي خارجي نهي کردهاند. به عنوان نمونه، مرحوم شيخ الشريعه اصفهاني، در اين زمينه با استناد به همان حديث «لاتلبسوا ملابس اعدايي و ...» مينويسند: اغلب مفاسدي که در اعمال و عقايد مسلمين پيدا شده از اختلاط آنها با کفار و تشبيه به آنها در گفتار وکردار و ... هست (روزنامه حبلالمتين، 1324ق، ش33، ص20).
الف. مؤلفهها و الزامات اقتصاد مقاومتي در انديشه و سيره علماي شيعه
ب. استفاده از کالاي داخلي و پرهيز از استفاده از کالاهاي خارجي
از جمله لوازم تحقق اقتصاد مقاومتي از نظر رهبر انقلاب، استفاده از کالاهاي داخلي و پرهيز از کالاهاي خارجي است. ايشان در درجه اول، خطاب به دستگاههاي دولتي توصيه به استفاده از کالاهاي داخلي دارند:
به مصرف توليدات داخلى هم اهميت بدهيد. در دستگاه شما، در وزارتخانة شما، اگر کار جديدى انجام ميگيرد، اگر چيز جديدى خريده ميشود، اگر همين اقلام روزمرهاى که مورد نياز وزارتخانه است، تهيه ميشود، سعى کنيد همهاش از داخل باشد؛ اصرار بر اين داشته باشيد؛ خود اين، يک قلم خيلى بزرگى ميشود. اصلاً ممنوع کنيد و بگوييد هيچ کس حق ندارد در اين وزارتخانه، جنس خارجى مصرف کند. به نظر من، اينها ميتواند کمک کند(خامنهاي، 2/ 6/ 1391).
علاوه بر دستگاههاي دولتي، مردم هم بايد نسبت به مصرف توليد داخلي همت گمارند.
آحاد مردم هم مصرف توليد داخلى را بر مصرف کالاهايى با مارکهاى معروف خارجى - که بعضى فقط براى نام و نشان، براى پز دادن، براى خودنمايى کردن، در زمينههاى مختلف دنبال مارکهاى خارجى ميروند - ترجيح بدهند. خود مردم راه مصرف کالاهاى خارجى را ببندند ... اينها ماية رشد توليد کشور، رشد اقتصادى کشور، مايهى اقتدار يک کشور است. با رشد توليد، يک کشور در دنيا اقتدار حقيقى و آبروى بينالمللى پيدا ميکند. اين کار بايستى به انجام برسد (خامنهاي،3/ 5/ 1391).
يکي از پيامدهاي جنبش ضد استعماري تنباکو، تداوم انديشه تحريم کالاهاي خارجي و مقابله با نفوذ اقتصادي بيگانه در تفکر سياسي ـ اجتماعي علماي شيعه، ملت ايران و شکلگيري نهضت بزرگ تحريم کالاهاي خارجي است. اين حرکت، دو بعد سلبي و اثباتي داشت. بعد سلبي آن، مبارزه منفي و تحريم اجناس خارجي و نفي سلطة اقتصادي اجانب بود. بعد اثباتي آن، تلاش براي سازندگي و خودکفايي ملي و استغناء از بيگانگان است. البته از اين رو تحريم همواره به معناي فقهي آن، يعني «حرام دانستن» نبود، بلکه گاهي به معناي پرهيز از استفاده است. در مواردي از بيانات مختلف علما به اين نکته اشاره شده است که ما استفاده از کالاهاي خارجي را حرام نميدانيم، ولي از آن پرهيز ميکنيم. اين انديشه و تفکر، در قالبهاي مختلفي در ايران به نمايش گذاشته شد.
1. صدور اعلاميه در تحريم کالاي خارجي و ترويج کالاي داخلي
يکي از اقدامات علماي شيعه در تاريخ معاصر ايران، صدور اعلاميهها و فتاواي مختلف، مبني بر تحريم کالاهاي خارجي و حمايت از کالاهاي داخلي و ترويج فرهنگ استفاده از پارچه، لباس، کاغذ وانواع کالاها و صنايع داخلي و ايراني است. علت صدور اين فتاوا و اعلاميهها، آگاهي علماي شيعه به پيامدهاي منفي ورود بيرويه کالاهاي خارجي به کشور بود. مرحوم آيتالله سيدمحمدکاظم طباطبايي، از علماي بزرگ شيعه، در پاسخ به سؤالي در همين رابطه مينويسند:
آنچه نوشته بوديد از ترتب مفاسد بر حمل اجناس از بلاد کفر به محروسه ايران صانها الله تعالي عن حوادث الزمان، صواب (صحيح)، و هميشه ملتفت به آنها و اصناف آن، که مايه خرابي دين و دنياي مسلمين است بودهام و از اقدام شما در تهيه دفع آنها که بايد از محض غيرت دين و خيرخواهي مسلمين باشد زياده مسرور شدم (آيتاللهي، 1363، ص177ـ174).
مرحوم آقانجفي، بعد از مراسم نماز جماعت در مسجد جامع سلطاني (مسجد شاه)، طي سخنراني مبسوط و مهمي، با استناد به آيات و روايات، از جمله آيات ناظر به منع دوستي و معاشرت با کفار، از مردم ميخواهد که از مصرف کالاها و منسوجات خارجي خودداري نمايند و به مصرف کالاهاي داخلي روي آورند. ايشان در نامهها و اعلاميههاي بعدي، مردم را تشويق به استفاده از کالاهاي اسلامية مينمايند (نجفي،1384، ص61 – 59).
مرحوم آيت الله شاهآبادي در مورد وابستگي به صنايع و توليدات خارجي و استفاده از کالاهاي خارجي و لزوم استفاده از کالاهاي داخلي مينويسند:
بعضي از غفله و جهله را مشاهده مينماييم، که تشکر مي کند از اينکه صنايع دشمن آنها را اداره نموده و ميگويند: خداوند عالم آنها را خر و حمال ما قرار داده، ولي اگر به نظر منصفانه متوجه شوند، مي فهمند حمال کسي است که پنبه را شش قران به دشمن ميدهد و يک من ششصد تومان بل متجاوز از او ميخرد حال مشاهده کن و ببين خر کيست و آيا اين نعمت است که آن را تشکر کني، يا آنکه ازجهت عدم اعمال قوه عاقله و عامله خود را مورد انتقام خداوند کردهايم و بايد استغفار نموده و عرض کنيم: «ربنا ظلمانا انفسنا و اعترفنا بذنوبنا و ان لم تغفر لنا و رحمنا لنکونن من الخاسرين» و تغيير دهيم بيحسي را به حس و بيغيرتي را به غيرت و آيه شريفه: «و جاهدوا الکفار و المنافقين و اغلظ عليهم و آيه شريفه واقتلوهم حيث وجدتموهم» را به موقع اجرا گذارده، و کفار را در امتعه آنها کشته و به ترک مخالطه و مراوده بر آنها خشم نمايم و حس حاجت را منظم عالم خود گردانيده و در اين مقام بر آييم که امتعه مسلمين را مغتنم و حوائج را به خود آنها و در خود آنها اداره نماييم(شاهآبادي،1380، ص16ـ15).
در اينجا به نمونههاي بيشتري از اين اعلاميهها و فتاوا اشاره ميشود.
1ـ2. حفظ استقلال اقتصادي
يکي از اهداف اصلي تحريم کالاهاي خارجي توسط علماي شيعه، حمايت و تقويت توليدات و صنايع و حرفههاي داخلي کشور و رونق کارخانجات و جلوگيري از تعطيلي کارگاهها و کارخانهها و آبادي و عمران کشور بود. مرحوم آيت الله شيخ محمد اسماعيل محلاتي، از علماي نجف اشرف، که در زمينة انديشه و نظريه سياسي داراي نظريات جالب توجه و مهمي است، در اعلاميهاي که در ابتداي مشروطيت منتشر شده است، به بحث رواج کالاهاي خارجي و تأثير آن بر زوال اقتصاد و توليدات داخلي اشاره کرده، مينويسد:
بدين واسطه [رواج کالاهاي خارجي]، حِرَف و صنايع ايرانيه روبه انحطاط و اندراس(کنهنگي) گذاشت و فقر و پريشاني ما بين صاحبان آن حِرَف و اجزاء و حواشي آنها بالا گرفته، چه خانوادهها که برچيده و چه کارخانهها که بسته شد ... آيا ديگر سزاوار نيست که ازخواب غفلت بيدار شويم و اموال خود را مصرف در آبادي مملکت و قوت مذهب و ملت خود نماييم و چشم از زخرفه(تزيينات) و صورتسازي امتعه خارجه بپوشيم و به اجناس وطنيه اسلاميه خود حتي المقدور اکتفا کنيم و حِرَف و صنايع خود را تدريجاً توسعه و ترقي دهيم و ذلت مسلمين را که از حدگذشته به عزت مبدل نماييم و ممالک اسلاميه که موطن شريعت حق الهيه است، معمور و آباد کنيم (رحبي،1390، ص445ـ444).
ايشان همچنين معتقدند:
مسئولان حکومتي اعم از شخص شاه و درباريان و اطرافيان و همچنين، نمايندگان ملت در مجلس شورا و علماي ديني و طلاب حوزههاي علميه نيز وظيفه دارند با استفاده از کالاهاي داخلي و اقدامات ديگر براي حمايت از اين مسئله و تبليغ کالاهاي داخلي و ترويج فرهنگ مصرف کالاهاي داخلي تلاش نمايند: شخص سلطنت که بايست خيرخواه رعيت و دلسوز نوع باشد ... وکلاء ملت که بايست عقول منتخبه مملکت بوده باشند و صلاح و رشاد نوع را در کليه امور ارائه دهند... چقدر در حق آنها خوش آيند و زيبا است و در انظار همه نيکو و مستحسن است که اولا قامت خود را به البسه اسلاميه مُخَلَّع نمايند پس از آن در مقام تقنين قوانيني که از مُعِدّات اين امر است برآيند.
آيتالله سيدمحمدکاظم يزدي، از مراجع تقليد شيعه در عصر مشروطيت، در نامهاي که ظاهراً به يکي از تجار دارند، نسبت به نفوذ خارجيها در صنعت و اقتصاد و ضعف توليد در ميان مسلمين، روي آوردن به دلالي و واسطهگري در معاملات به جاي توليد ابراز نگراني کرده، مسلمين را تشويق به کار و توليد جهت رسيدن به استقلال اقتصادي نمودهاند:
در اين زمان که خارجه به انواع حِيَل، رشته کسب و صنايع و تجارت که ماية عزت و منشأ ثروت است، از دست مسلمين ربوده و منحصر به خود نموده و مثل خون در مجاري عروق ايشان راسخ و نافذ شده و شغل اهل اسلام به تدريج منحصر به دلالي و بيع و شراء اجناس خارجه شده ... مناسب است مسلمين از خواب غفلت بيدار شوند و به تدريج رفع احتياجات خود را از خارجه بنمايند و به تأييدات ربانيه از ذلّ فقر و احتياج و سؤال و تحمل عملگي کفار و تشتت در بلاد کفر برهند... (ابوالحسني، 1386، ش42، ص160).
آيت الله آقانجفي اصفهاني در نامهاي، که به روزنامه حبل المتين، جهت تشکر از مقالات اين روزنامه در تأييد و حمايت از شرکت اسلاميه مينويسند، به بحث ضرورت توسعه صنايع داخلي تأکيد دارند: رجاء دارم که به حسن اهتمام علماء اعلام و توجه اسلاميان، موجبات رواج صنايع و امتعه اسلاميه زياده بر اين، يوما فيوما در ترقي و شيوع بشود ... بايد سعي و اهتمام در تکميل صنايع و امتعه اسلاميه و ترغيب مسلمانان در استعمال نمود (روزنامه حبل المتين،1317، ش19، ص 17).
در پاسخ ديگري آمده است: مقتضي فطرت اسلام آن است که رغبت اهالي در امتعه مسلمين و ترويج امتعۀ آنها باشد نه کفار (نجفي،1391، ص140).
در ادبيات بيانيهها و اعلاميههاي علما، بحث استقلال اقتصادي و رفع نياز به بيگانه نيز از جمله مطالب مهم و پررنگ است که هم در تحريم کالاهاي خارجي و هم در ترويج کالاهاي داخلي مورد استناد علما قرار گرفته است. مرحوم آيت الله ميرزا فتح الله شريعت اصفهاني، در تأييد فعاليتهاي اقتصادي داخلي مثل شرکت اسلاميه، به قبح وابستگي به بيگانه و استفاده از متاع خارجي با اين عبارت ادبي اشاره ميکنند: نان خود بر سفره مردم خوردن و به نعمت خويش منت از ديگري بردن، خانه همسايه سوختن و چراغ اجانب افروختن، و جامه خويش دريدن و کلاه بيگانه دوختن نه کار عقلاء است (نجفي،1384، ص47).
مرحوم آيت الله صدر اصفهاني نيز در واکنش به تأسيس شرکت اسلاميه اصفهان و توليد منسوجات داخلي، يکي از مهمترين آثار اين حرکت را که نسبت به تحقق آن ابراز اميدواري ميکنند، رفع احتياج و وابستگي به بيگانه است:
رجاء واثق ... مسلمانان در گرفتاري به کفار، که آني زندگاني به غير مطاع کفر نتوانند و ممالک محروسه اسلام از احتياج به کفرستان مستغني گردد... (روزنامه ثريا، 1317ق، ش13).
مرحوم آيت الله حاج ميرزا خليل تهراني نيز شبيه همين اميد و آرزو را دارند: اميدوارم قسمي شود که اهل ايران به هيچ وجه من الوجوده محتاج به آوردن و طلبيدن اجناس خارجه نشوند (روزنامه حبل المتين، 1317، ش 19، ص 15).
مرحوم آيت الله مامقاني نيز در واکنش به تأسيس اين شرکت و توليد لباسهاي داخلي و اسلامي، از اينکه اين کار موجب استقلال از بيگانه و عدم احتياج به اقتصاد آنها ميشود، ابراز خرسندي ميکنند:
بحمدالله تعالي فراهم شدن اسباب تداول منسوجات اسلاميه و سد ابواب حوائج مسلمين از ممالک از نِعَم عظيمه اين عصر با برکت است. چه قدر شايسته است که عموم مسلمين با کمال شوق و اتحاد کلمه در رواج آن هجر منسوجات ممالک خارجه که سبب اختلال امور امور کافه مسلمين شده، جد و جهد نموده اسلام را رونقي تازه داده و با اتفاق کلمه اسلاميه مسلمين را آسوده نمايند(روزنامه ثريا، 1317ق، ش13).
2ـ1. حفظ عزت و استقلال سياسي
درگيريها و ناامنيهايي عصر نهضت مشروطيت، روس و انگليس در سالهاي 1327 ـ 1330، قسمتهايي از مناطق شمال و جنوب را به بهانة ايجاد امنيت براي اتباع و تجارت خود، عملاً تحت اشغال خود درآوردند. در اين ميان، تجاوزگري روس، جلوه و بروز بيشتري پيدا کرد و در جريان اولتيماتوم معروف روس، در اواخر سال 1329 به اوج خود رسيد. علماي شيعه، ضمن اهتمام به مقابله با اشغال کشور، اقدامات متعددي انجام دادند. يکي از اين اقدامات، صدور اعلاميه توسط تعدادي از علماي اصفهان، به همراه برخي از تجار، در اوايل سال 1329 بود. آنها در اين اعلاميه، برخود «فرض ذمي» دانستند که از معامله با شعبة بانک روس و نيز استفاده از برخي کالاهاي رايج روسي، پرهيز نموده، مسلمانان را نيز به همراهي در اين مسئله دعوت کردند. اين موضوع، مورد استقبال مردم قرار گرفته، موجب فشار روسها به آقانجفي براي رفع اين حکم گرديد. متن اعلاميه چنين است:
معاهدهنامة علماء اعلام (يا ارشاد عامه در حفظ اسلام): عموم مسلمانان ايراني و کافة برادران ايماني را با کمال اتحاد و اتفاق و ارشاد اعلام مينمايم: نظر به مصالح حفظ اسلام، عموم علماء اعلام اصفهان عازم شدهايم و بر خودمان فرض ذمي اسلاميت (واجب) نمودهايم که به کلي، داد و ستد و معامله با شعبة بانک استقراض روس که به اصفهان آمده است [را] موقوف و متروک داريم. صلاح مسلمين را هم نميدانيم که با او معامله کنند. در باب استعمال قند و شکر و چاي روس هم، عموم علماء اعلام ترک نمودهاند. و در ساير امتعة روسيه، در موقع خود هم اعلام خواهد شد. تجار محترم اصفهان هم در اين وظايف حقة اسلاميه، کمال مساعدت را با علماي اعلام دارند و تلگرافات منع حمل قند و شکر و قماش روس به نقاط لازم کردهاند. عموم مسلمين بدانيد که مادام که قشون روس در بلاد و سر حدات ايران هستند، به اين محترم باقي هستيم. «بلغنا الله اياکم نصرة الدين». 6 ربيعالاخر 1329 محمدتقي نجفي (روزنامه زايندهرود، 1329، ش10).
مردم تجار اصفهان به دليل اعتقادات و احساسات اسلامي و مذهبي خود، اولين افرادي بودند که از اين حکم اطاعت نمودند. آنها به طور يکپارچه به افراد طرف معامله خود تلگراف زدند که از اين تاريخ به بعد، کالاهاي روسي را نه به طور امانت و نه به طور خالصه براي آنها خريداري و حمل نکنند. همچنين، اهالي اصفهان، هر روز در صدد افزايش اين حرکت دفاعي اقتصادي هستند که موجب انزواي بيگانگان ميشود.
در اعلاميهاي که علماي شيراز پس از اشغال سرزمين ايران، توسط قواي روس و انگليس به اصفهان مخابره کردهاند، به تحريم کالاهاي خارجي و قطع روابط با بيگانه با هدف حفظ استقلال سياسي کشور، اين گونه اشاره کردهاند:
علما و تجار و اعيان فارس اجتماع نموده و براي حفظ استقلال اسلاميت و مليت و دفاع از تهاجمات خانمان ويران کن دولتين متجاوزتين، تحريم امتعه و قطع روابط ملي را يگانه علاج قوميت ديدند.... اميدواريم آن آقايان نيز اضمحلال ديانت و قوميت ايرانيان را در نظر گرفته، هرچه زودتر تحريم امتعه دولتين اقدام فرمايند و از اولياي امور مرکزي نيز درخواست ميشود که کمال مراقبت را در فيصله امر با دولتين نمايند که ذرهاي از لوازم حفظ استقلال داخلي و خارجي ايران فروگذاري نشود ... (نجفي،1391، ص 89 ـ 88).
مرحوم آخوند خراساني نيز در پاسخ نامه تهديدآميز روسها، که از تحريم کالاهاي روسي شکايت کرده بودند و ضمناً تهديد به واکنش متقابل نموده بودند، يکي از علل اصلي اين تحريم را ناديده گرفتن مناسبات حسن همجواري و بينالمللي و تهديد استقلال سياسي ايران، توسط روسها بيان نمودهاند:
کارگزاران دولت بهيه روس نسبت به ايران به هيچ وجه نواميس وداديه(روابط دوستانه) و مناسبات جواريه(همجوار همسايگان) را لازم الرعايه و حقوق بينالمللي را محترم نميدارند ... ابقاء قشون روسيه در ايران ... اسباب تزلزل کلي و منافي استقلال مملکت بوده و هست ... در چنين صورت، بر هر فرد ايراني و بلکه بر هر مسلماني خصوصا مقام روحانيت اسلاميه، که حفظ ثغور و استقلال ممالک اسلاميه را ذمهدار است فرضيه حتميه خواهد بود، که در مقام دفاع از حقوق مسلمين و حفظ حوزه اسلاميه بر حسب مناسبات و مقتضيات از هر اقدامي فروگذاري نکند (همان، ص101ـ100).
3ـ1. حفظ استقلال فرهنگي و رشد معنوي و اخلاقي جامعه
علماي شيعه در اين گونه اقدامات اقتصادي خود، صرفاً به منافع و مصالح سياسي و اقتصادي نظر نداشتند، بلکه مصالح فرهنگي و مذهبي را نيز مد نظر داشتند و يکي از آثار نفوذ اقتصادي و گسترش مصرف کالاي خارجي را نفوذ فرهنگي و مذهبي دشمن ميدانستند و تحريم اين کالاها را با هدف ممانعت از نفوذ فرهنگي دشمن انجام ميدادند. به عبارت ديگر، حفظ سرمايههاي مذهبي و فرهنگي نيز از اهداف اين اقدامات بود. آيت الله آخوند خراساني و آيت الله مازندراني، در اعلاميهاي که در مقابله با استفاده از کالاهاي روسي صادر کردند، بعد از اشاره به ضررهاي اقتصادي ناشي از مصرف کالاهاي خارجي، به آثار فرهنگي آن اين نکته اشاره دارند:
استعمال امتعه خارجه در بلاد اسلاميه ... حالا به ذهاب بيضه اسلام (از بين رفتن اصل اسلام) و زوال اسلاميت مملکت هم العياذ بالله تعالي نوبت رسيده. بقاء سالدات(نيروي نظامي) روس به بهانه حفظ تجارت روسيه در ايران، تدريجا به کنيسه شدن مساجد و تبديل اذان به ناقوس و پامال شدن روضه منوره حضرت ثامن الائمه صلوات الله عليهم خداي نخواسته مؤدّي خواهد بود. (نجفي،1391، ص83).
همچنين يکي از دلايل و اهداف پرهيز از کالاهاي خارجي و ترويج و استفاده از کالاهاي داخلي، توجه به آثار معنوي و اخلاقي و روحي اين مسئله است. در بيانات علماي بزرگ، به مواردي از آثار بد استفاده از کالاهاي خارجي و آثار مطلوب استفاده از مصنوعات داخلي اشاره شده است. ترويج کالاهاي داخلي را به خاطر آثار مثبت معنوي و اخلاقي آن تمجيد و تعريف کردهاند. مرحوم ميرزا حسين نوري در نامهاي که به حاج آقا نورالله اصفهاني در تمجيد از تأسيس شرکت اسلاميه نوشتهاند، به فوايد اين کار چنين اشاره کردهاند:
با چنين قلب ويران و هيئت عدوي ايمان، براي حضور در محضر قدس حضرت الهي و اظهار عبوديت و احتياج، و استدعاي انجام حوائج محلي و به جهت اجابت و دعا و دفع مکاره وبلا، جاي اميدي نخواهد ماند ... نوع مسلمانها سالها است اثر اجابت در دعاي خود نميبينند... ندانستند که اول شروط اجابت، پاکيزگي مطعوم و ملبوس است و هرچه در آنها مداقه کنند، اثرش را در آنجا مشاهده نمايند (نجفي، 1384، ص52).
آيت الله حاج ميرزا خليل تهراني نيز در نامهاي که خطاب به حاج آقا نورالله اصفهاني مينويسند، به همين اثر معنوي و اخلاقي اين گونه اشاره دارند: اميدوارم... اين مأکول و ملبوس پاک و طاهر سبب اجابت دعوات و عوارف و قبولي طاعات شود لامحاله اثر قهري دارد (روزنامه حبل المتين، 1317ق، شماره 19، ص 15).
2. تعهد عملي علما به مصرف کالاي ايراني
يکي از اين نمونه اقدامات، صدور اعلاميهاي توسط تعدادي از علماست که تعهد خود به استفاده از اجناس داخلي و پرهيز از کالاهاي خارجي و قناعت و سادهزيستي را به اطلاع مردم ميرسانند. جالب اينکه در اين اعلاميه، آنها تعهدات خود را بيان ميکنند، نه اينکه از مردم امري را بخواهند. در حقيقت، از خود شروع ميکنند و مصداق عيني حديث امام صادق(ع) هستند که فرمود: «کونوا دعاه الناس بغير السنتکم» مردم را به غير از زبان خود و با عمل خود به کار خير دعوت کنيد. در اين اعلاميه آمده است:
اين خدام شريعت مطهره با همراهي جناب رکنالملک متعهد و ملتزم شرعي شدهايم که مهما امکن بعد ذلک تخلف ننماييم.
اولاً، قبالجات و احکام شرعيه، از شنبه به بعد روي کاغذ ايراني بدون آهار نوشته شود. اگر بر کاغذهاي ديگر نويسند، مهر ننموده ... قباله و حکمي هم که روي کاغذ ديگر نوشته بياورند و تاريخ آن بعد از اين قرارداد باشد، امضا نمينماييم؛ حرام نيست کاغذ غير ايراني و کسي را مانع نميشويم، [اما] ماها به اين روش متعهديم.
ثانياً، کفن اموات، اگر غير از کرباس و پارچه اردستاني يا پارچه ديگر غيرايراني باشد، متعهد شدهايم برآن ميت، ماها نماز نخوانيم. ديگري براي اقامة صلوة بر آن ميت بخواهند، ماها را معاف دارند.
ثالثاً، ملبوس مردانة جديد، که از اين تاريخ به بعد دوخته و پوشيده ميشود، قرار داديم مهما امکن، هر چه بدلي در ايران يافت ميشود، لباس خودمان را از آن منسوخ نماييم و منسوخ غيرايراني را نپوشيم و احتياط نميکنيم و حرام نميدانيم لباسهاي غير ايراني را، اما ماها ملتزم شدهايم حتيالمقدور بعد از اين تاريخ، ملبوس خود را از منسوج ايراني بنماييم. تابعين ماها نيز کذلک و متخلف، توقع احترام از ماها نداشته باشد. آنچه از سابق پوشيده و داريم و دوختهايم، ممنوع نيست استعمال آن. ....
حاج نورالله نجفي، جعفر الفشارکي، آقانجفي اصفهاني، شيخ مرتضي اژه، رکنالممالک، سيد محمدباقر بروجردي، آقا ميرزا عليمحمد، حاج ميرزا مهدي جويباره، سيد ابوالقاسم الدهکردي، سيد ابوالقاسم زنجاني، محمدجواد قزويني، سيد محمدرضا مسجدشاهي، آقاحسن بيدآبادي (روزنامه حبل المتين، 1324ق).
چنان که ميبينيم در اين اعلاميه بر استفاده از کاغذ، لباس و پارچههاي ايراني تأکيد شده است. ذيل اين اعلاميه که امضاء و مهر آقايان است، نکاتي که در تأييد اين مسئله نوشتهاند، نيز جالب است. حاج ميرزا مهدي جويباره اين قرارداد را موجب کمک به کسبه و ضعفاي جامعه داشته، مخالفت با آن را توهين به شرع انور ميداند. سايرين تأکيد کردهاند که خودمان و خانواده و بستگان به اين قرارداد عمل خواهيم کرد.
اين نوع اقدامات علما، موجب ترس و واهمه تجار و شرکتهاي اروپايي شده است. چنان که کاردار سفارت انگليس، چارلز مالرينگ، به وزير امور خارجه، ميرزا حسنخان مشيرالدوله، دربارة مبارزات علماي اصفهان، با سلطة بازار خارجي شکايت کرده و اين حرکت را موجب خطر فاحش براي سرمايههاي انگليسي ميداند:
جناب مستطاب اجل اکرم افخم را با کمال احترام تصديعافزا ميگردد: از اصفهان به دوستدار اطلاع رسيده که علماي آنجا در کار ترتيبي هستند که نگذارند امتعة اروپايي به فروش برسد. و به خريداران ايراني که اهميت دارند، اعلان کردهاند که بکلي ترک معامله را نموده و به مهلت چهار ماهه، محاسبات خود را با تجارتخانههاي اروپايي قطع کنند. نتيجة اين کار، اين است که معاملهگران کوچک بازار چون ميترسند که بعد از اين نتوانند امتعة اروپايي بفروشند، قروض خود را به تجارتخانههاي بزرگتر که به اعتبار آنها نيز از اين بابت خلل فاحش وارد آمده، نميپردازند. و تجارتخانه مزبور نيز از آن طرف نخواهند توانست که از عهدة تعهدات خود به تجار خارجه، که مال التجاره از خارجه ميآورند، برآيند؛ چون مبلغ زيادي سرماية انگليسي در اين کار است و اگر اين کار غيرصحيح را بگذارند امتداد پيدا کند، به سرماية مزبور خطر فاحش وارد خواهد آمد، از جناب مستطاب عالي خواهشمندم مقرر دارند احکامات لازم به کار گذاران اصفهان صادر شود که از اقدامات فتنهانگيز اين اشخاص فوراً جلوگيري شود. در اين موقع احترامات فائقه قلبية خود را تجديد مينمايد. چارلز ـ م مارلينگ(نجفي، 1390، ص 187 و 188).
يکي ديگر از اسناد زنده و جاودانه در اين خصوص، آداب اخلاقي ثبت شده و مشهور آيتالله شهيد سيد حسن مدرس است که در ادامة خط فقاهتي ميرزاي شيرازي قرار دارد که وي هرگز غيراز منسوجات و پارچههاي وطني نميپوشيد (نجفي و حقاني، 1381، ص 186).
مرحوم حاج ميرزا حسين نجل حاج ميرزا خليل تهراني، که يکي از مراجع سهگانه نجف در عصر مشروطيت بود و فتاواي وي همراه با آخوند خراساني و ملاعبدالله مازندراني تأثير زيادي در پيشرفت نهضت مشروطيت داشت، پس از تأسيس شرکت اسلاميه اصفهان، ضمن تعريف و تمجيد از اين اقدام و تشکر از حاج آقا نورالله اصفهاني، خودشان نيز مبتني بر اصل حفظ عزت مسلمين و عدم احتياج به بيگانه، متعهد به استفاده از لباسهاي توليد داخل ميشوند: اميدوارم قِسمي شود که اهل ايران به هيچ وجه من الوجوه محتاج به آوردن و طلبيدن اجناس خارجه نشوند... خود احقر هم قاصد و عازمم، حتي المقدور به غير از اجناس معمولي ايران استعمال نمينمايم(روزنامه حبل المتين، 1317ق، شماره 19، ص 15).
ب. کارآفريني و حمايت از توليد داخلي
مقام معظم رهبري، يکي از ارکان و لوازم اقتصاد مقاومتي را کارآفريني و حمايت از توليد ملي ميدانند: يک رکن ديگر اقتصاد مقاومتى، حمايت از توليد ملى است... حمايت از توليد ملى، آن بخشِ درونزاى اقتصاد ماست و به اين بايستى تکيه کرد. واحدهاى کوچک و متوسط را فعال کنيد... اينها خيلى مهم است، اينها در زندگى مردم تأثيرات مستقيم دارد(خامنهاي، 2/ 6/ 1392).
ايشان در بحث از ضرورت و اهميت کارآفريني، دليل ضرورت و اهميت آن را فشار جهانى بر ملت ايران و وجود فشار اقتصادى و تحريم دشمن براي بازگرداندن و افزايش سلطة اهريمنى خود بر ايران ميدانند و مسؤولان را موظف به پيگيري کارآفريني مينمايند: اين دليلى است براى همة مسئولان و دلسوزان کشور که خود را موظف بدانند، مکلف بدانند به ايجاد کار، به توليد، به کارآفرينى، به پر رونق کردن روزافزون اين کارگاه عظيم که کشور ايران حقيقتاً امروز يک کارگاه عظيمى است. همه خودشان را بايد موظف بدانند (خامنهاي، 16/ 6/ 1389).
علماي شيعه، همواره به ضرورت تقويت اقتصاد داخلي و حمايت از توليدات و کارخانجات داخلي و حمايت از توليد و کشاورزي داخلي تأکيد کردهاند. مرحوم آيت الله شيخ محمد علي شاهآبادي در کتاب شذرات المعارف، به ترويج عقايد باطل و اخلاق رذيله و رفتارهاي ناشايست در مملکت اسلامي اشاره و معتقدند: بسياري از متدينين صرفاً اظهار تأسف از وقايع مذکور مينمايند و دنبال علاج درد و راه حل نيستند. ايشان يکي از راههاي مناسب براي اعتلاي ديني در جامعه را حمايت از شرکتها، صنايع و زراعت داخلي ميدانند: ايجاد شرکت از روي قواعد علميه، براي تجارت مشروعه و صناعت و زراعت و ترويج البسه و اقمشه مصنوعه اسلامي و مملکتي.... تعيين مشاغل مشروعه براي افراد بيکاره جمعيت و تمهيد وسائل اعانت به ضعفاء و فقراء(شاهآبادي، 1380، ص 8).
ايشان معتقدند: يکي از اموري که موجب رشد اقتصادي و به تعبير امروز، تحقق اقتصاد مقاوم ميشود، گسترش کشاورزي و زراعت است:
اول: اعداد مواد قابله؛ و آن عبارت است: از فتح باب زراعت و توسعه آن؛ زيرا که اولين امر در ايجاد مايحتاج اليه و تحقق ثروت، همين اساس است... خصوصاً در مملکت ايران که اجزائش بسيار است.
دوم: از اصول معاونات، اظهار کمال موجود است و آن عبارت است از گشودن ابواب صناعت(همان، ص 40)
مرحوم آيت الله شاه آبادي معتقدند: ضعف علمي و عملي در ايجاد صنايع موجب مشکلات اقتصادي شده و قدرت علمي و عملي دشمن در صنايع موجب تضعيف بيشتر ما خواهد شد. لذا بايد به فکر گسترش صنايع باشيم:
بدان که انسان علاوه بر آنکه عاشق کمال است در معاش و معاد محتاج به علم و عمل است و لذا مورد عنايت قوه عاقله و عامله شده... اختلال در امر معاش از جهت فقدان کمال علم و عمل صنايع ميباشد و معلوم است اين معيشت فعلي، که از رشحات معيشت دشمن است، البته باقي نخواهد ماند و محکوم خواهيم شد. به انعدام بلکه کمال علم و عمل دشمن و قوت حيوه تدبير در جريان تجارتش موجب تعطيل قواي عامله و نقص در ما شده علما و عملاً(همان، ص15 و 16).
تأسيس شرکت اقتصادي اسلاميه اصفهان
يکي از مهمترين نمودهاي کارآفريني و حمايت از توليد داخلي، تأسيس شرکت اسلاميه اصفهان، در سال 1316 ق. يعني حدود هفت سال پس از قيام تنباکو در اصفهان است. اين شرکت، توسط دو مجتهد بزرگ اصفهان مرحوم آيتالله آقانجفي اصفهاني، اولين کسي که فتواي تحريم تنباکو را در اصفهان، پيش از صدور حکم ميرزا صادر کرد، و برادرشان شهيد حاج آقا نورالله اصفهاني تأسيس شد. پس از قيام تنباکو و بروز فوايد بيشمار آن، اين دو بزرگوار اين گونه برنامهريزي کردند که امکانات داخلي را جهت توليد بسيج نموده، با ابتکار ايراني به توليد بپردازند. تا هم توليدات داخلي رونق پيدا کند و هم کارگران ايراني در داخل کشور، به کار گماشته شوند و براي کار به خارج از کشور نروند و هم سرمايهاي داخلي در داخل کشور هزينه شود.
... حضرت حجتالاسلام حاج شيخ محمدتقي[آقانجفي] ـ مدظله العالي ـ عنوان مفصلي را من باب ترک منسوجات و مصنوعات خارجه در ترويج امتعه و اقمشة داخله و بيست و هفت مورد در قرآن، که منع از معاشرت خارجه است، بياني خيلي مفصل و عنواني بسيار عام فهم، ارشاد فرمودهاند... علماي اسلام در اين شرکت مقدس شخصاً شرکت ماليه نمودهاند و از بذل نصايح و تشويق عموم به امتعه اسلامي و دوري از استعمال امتعه خارجه، دقيقهاي فروگذار نميکنند... حضرت حجتالاسلام آقاي نجفي و بندگان ثقةالاسلام [حاجآقانورالله] و جناب آقايان علماي اسلام ـ سلمهم الله تعالي ـ در راه اين شرکت مقدس، از هستي خود گذشتهاند. از خداوند خواهانيم اينگونه سرپرستان ملت را در پناه خود محفوظ بدارد (روزنامه حبلالمتين، 1316، ش20، ص237).
اين شرکت که داراي يک اساسنامه قوي، با 43 فصل و يک خاتمه است؛ با اهداف مهمي در عرصه حفظ و تقويت اقتصاد ملي در مقابل نفوذ اقتصادي بيگانه تأسيس شد. چنانکه آقا نجفي اصفهاني در نامههايي که به مطبوعات از جمله روزنامه «حبل المتين» نوشته است، به پيشرفت در اين زمينه، در حد خودکفايي اقتصادي و عدم احتياج به بيگانه اشاره کرده است؛ چرا که احتياج به بيگانه موجب سلطه آنها بر مسلمين شده و خلاف اصل نفي سلطه کفار و اصل عزت مسلمين است. ايشان مينويسد:
رجاء دارم که به حسن اهتمام علماء اعلام و توجه اسلاميان، موجبات رواج صنايع و امتعة اسلاميه زياده بر اين، يوماً فيوماً در ترقي و شيوع بشود؛ چنانچه در اصفهان و توابع، لباس اغلب مسلمانان، از همين منسوجات و امتعة اسلاميه ميباشد و رواج دارد. انشاءالله تعالي بطوري شايع خواهد شد که کفايت عموم اسلاميان را بنمايد (روزنامه حبلالمتين، 1317ق، شماره 19، ص 18). ... بر سرکار و اشخاص مسلمين لازم است هر يک به قدر وسع، جدّ و جهاد داشته که ـ انشاءالله ـ به توجه غيبي حضرت امام عصر(عج) پيشرفت شود که مسلمين را حاجت به منسوجات و ملبوسات غير نباشد (روزنامه حبلالمتين، 1317 ق، ش 25).
... رؤساي روحاني ملت و امر دولت ايران، معني وطن و ترقي آن را شناخته و درصدد ارتقاء بدان مدارج عاليه، برآمدهاند. اگر نام مبارک حجتالاسلام آقانجفي ـ مدّ ظله العالي ـ را سرآغاز تاريخ ترقي ايران قرار دهيم، شايسته و سزاست... (روزنامه ثريا، 1317 ق، ش 47).
اساسنامه اين شرکت و اهداف آن، حاکي از ديد وسيع و متفکرانه اين عالم ديني و توجه دقيق وي به معضلات و مشکلات اقتصادي جامعه زمان خود است. ايشان براي حل اين مشکلات، اقدام به تأسيس اين شرکت نمودند. اهداف کلي تأسيس شرکت اين گونه آمده است:
ـ دسترسي به سود بيشتر اقتصادي از طريق راهاندازي كمپاني و شركت در نسبت با كار تجارت فردي؛
ـ خروج از ذلت احتياج به امتعه خارجي؛
ـ تثبيت و تقويت هرچه بيشتر تجارت داخله در برابر تجارت خارجه؛
ـ جلوگيري از خروج ثروت داخلي به خارج از كشور؛
ـ جلوگيري از مهاجرت نسلهاي آينده به خارج از كشور، براي مزدوري و كارگري نزد بيگانگان؛
ـ تسهيل در امر معيشت مردم به علت ارزانتر بودن منسوجات و مأكولات داخلي، نسبت نوع خارجي آنها؛
ـ ارايه الگويي تجاري براي آينده ملت و دولت؛
ـ جلوگيري از رواج معاملات ربوي بيگانگان؛
چنان که ميبينيم، تأکيد بر کار جمعي به جاي فردي، رفع احتياج از بيگانگان و رهايي از ذلت ناشي از آن، ممانعت از خروج ثروت ملي و نيروي کار و تقويت اقتصاد ملي، حل مشکلات اقتصادي مردم از جمله اهداف اصلي شرکت است. مشکلاتي که تقريباً همگي امروز از جمله مشکلات اقتصادي جامعه ماست(نجفي، 1384، ص32ـ34).
1. حمايت عملي مردم و علما از توليد داخلي
تأسيس اين شرکت، که براي تقويت اقتصاد داخلي و مقابله با نفوذ اقتصادي بيگانگان و سلطه آنها بر کشورهاي اسلامي شکل گرفت، مورد استقبال بسيار مردم ايران قرار گرفت و ميزان سرور و بهجت مردم از توفيق اين شركت، به اندازهاي بود كه در برخي شهرها از جمله بوشهر و كاشان، به هنگام ورود اولين البسه اين شركت، مجلس جشن و بزم راه انداختد. در توصيف اين شور و حرارت آمده است:
چنان وجد و سرور در اهالي از وضيع و شريف ملاحظه شد كه در هيچ عيد از اطفال نديده بودم. و در تعريف منسوجات وطني همين يك نكته شاهد است كه بلژيكيهاي مأمورين گمرك و ساير اهالي خارجه، از اين تنخواه خريدند و نهايت توصيف مينمودند(روزنامه حبل المتين،1317 ق، ش 24، ص 25، ش 29، ص 15).
برهميناساس نيز مطبوعات و رسانههاي داخلي و خارجي به شدت نسبت به اين حرکت حساسيت نشان دادند و اخبار گسترش و توسعه آن را منتشر مينمودند. آقانجفي و حاجآقا نورالله اصفهاني، در نامههايي که در تشکر از توجه روزنامهها به اين اقدام نوشتند، از اين حرکت به مثابه يک جهاد اقتصادي نام ميبرند(روزنامه ثريا، 1317 ق، ش47).
همچنين نوع اين اقدام، که در راستاي حفظ منافع اقتصادي جامعه اسلامي و مقابله با سلطه بيگانگان بر امت مسلمان بود، مورد حمايت جدي علماي مسلمان در مناطق مختلف گرديد و علماي بزرگي چون آيات عظام ملا محمدكاظم خراساني، سيد محمدكاظم يزدي، ميرزا حسين نجل ميرزا خليل، محمد الغروي الشربياني، ملا محمدحسن مامقاني، ميرزا فتحالله شيرازي اصفهاني معروف به شريعتمدار، ميرزا محمدحسين نوري معروف به محدث نوري، صدر اصفهاني و... به طرق مختلف مثل فتوا، اعلاميه، سخنراني و تأليف كتاب، به حمايت از آن برخاستند. به عنوان نمونه، آيت الله آخوند خراساني، درنامهاي از شاه خواسته است تا با «خلع لباس ذلّت» و «لبس لباس عزّت» و استفاده از «البسه مصنوعه اسلاميه»، هم به «ترويج ملت بيضاء و تقويت دولت عظمي و اسباب آسايش عموم عباد و ترقيات عامه و قاطبين بلاد محروسه ايران» بپردازد و هم موجب شود تا ملت كه به مقتضاي «الناس علي دين ملوكهم»، رويه وي را ادامه دهند كه «كهن جامه خويش را پيرايش، به از جامه عاريت خواستن» است(روزنامه ثريا، سال دوم، ش13،1317ق). حتي در برخي شهرها از جمله در شيراز، علما برخي از وعاظ را روانه نقاط مختلف شهر و روستا كردند تا به مردم اطلاع دهند و از مردم بخواهند كه از اين به بعد، تنها از منسوجات شركت اسلاميه اصفهان استفاده كنند (روزنامه حبلالمتين، 1317ق، ش18، ص12).
2. رشد فعاليت اقتصادي شرکت در حد بينالمللي
با اقدامات انجام شده و استقبال و حمايتهاي فراوان از محصولات اين شرکت، شرکت به سرعت توانست توسعه و گسترش يافته، و قلمرور فعاليت خود را از شهر اصفهان فراتر برده، به نوعي در اکثر شهرهاي ايران شبعه ايجاد کند. گسترش و توفيق شرکت تاحدي بود که فعاليت آن، فراتر از مرزهاي ايران رفت و شعبههايي از اين شركت در شهرهاي پاريس، لندن (با وكالت حاجي ميرزا اسدالله كاشاني و حاجي علياكبر صاحب شيرازي)، مسكو (با وكالت ميرزا محمدجواد مشكي اصفهاني و ميرزا علي محمدخان كاشاني)، اسلامبول (با وكالت حاجي ميرزا محمدشفيع آقا امينالتجار اصفهاني)، بمبئي (با وكالت حاجي سلطانعلي شوشتري و حاجي محمدجواد عرب كرماني)، كلكته (با وكالت مؤيدالاسلام)، بغداد (با وكالت حاجي سيد محمدكاظم اصفهاني و حاجي سيد حسين افندي اصفهاني)، بادكوبه (با وكالت حاجي زينالعابدين تقي اوف)، قاهره، و... نيز ايجاد شد.
با توسعه فعاليت اقتصادي شرکت، حوزه کاري شرکت از حوزه نساجي فراتر رفته، به برخي امور مهم اقتصادي مثل حوزه حمل و نقل و ساختن راهآهن، راهاندازي کارخانه نخريسي يا به تعبير آن زمان ريسمانتابي نيز گسترش يافت.
3. شركت اسلاميه و به خطر انداختن منافع استعمار
گسترش روز افزون شركت اسلاميه، که با هدف مقابله با نفوذ و سلطه اقتصادي استعمارگران شکگرفته بود، موجب لطماتي به منافع بيگانگان شد. به گونهاي که روزنامهها و نمايندگان انگليس، توسعه آن را سكته به منافع انگليس در كليه منطقه خليج فارس اعلام كردند:
چيزي كه در اين شركت اهميت دارد، اين است كه علماي اين ملت نيز در آن شركت دارند و مشوّقاند. و اگر اين شركت معتبر شود، سكته بزرگي به تجارت انگليس در اصفهان بلكه در خليج فارس وارد آيد. و بايد تجّار ما نوعي رفتار كنند كه در آينده بازار تجارتشان از رونق نيفتد، و الاّ عنقريب بايد منتظر خبر بود كه بازار تجارت ما در اصفهان بسته شود (روزنامه ثريا، 1317 ق، ش 46، ص 11).
رشد روزافزون معاملات و عايدات شركت اسلاميه، به قدري زياد بوده كه سفارت انگليس را در معرض موضعگيري و چارهانديشي قرار داد به گونهاي كه سفارت انگليس طي يادداشتي به وزارت امور خارجه مينويسد:
از قرار اطلاعاتي كه از اصفهان ميرسد، علماي آنجا بيشتر بر ضد تجارت خارجه ميباشند... مخصوصاً ميگويند كه امتعه خارجه نجس است. بلكه در مساجد و ساير نقاط علناً ميگويند كه مردم نبايد امتعه خارجه را بخرند. علما از اشخاص معتبر كه امتعه خارجه ميخرند، بد ميگويند. آنها هم از اين جهت جرأت خريد را ندارند ... جناب آقا نورالله در مسجد چند روز قبل از اين گفته بودند كه اين اقدام، اقدام وطنخواهي است كه تجارت داخله را ترغيب و تجارت خارجه را خارج كنند. مشتريان ايراني ميگويند كه اگر اينطور باشد، بايستي قطع مراوده با خارجه بكنند. مگر اينکه آقايان را متقاعد كنند كه ضديت ننمايند. اين مسئله نهايت اهميت را دارد. مشتريان داخله ورشكست خواهند شد و تجار خارجه خانههاي خود را از اصفهان برخواهند داشت و در شهرهاي ديگر ايران هم همينطور خواهد شد. اين فقره اسباب خرابي مملكت است(نجفي، ص63ـ64(.
برهميناساس، انگليسيها براي جلوگيري از خطر شرکت، ناگزير به حيله و نيرنگ ميشوند و سعي ميکنند با استفاده از اختلافات مسلمانان و اهل کتاب، به اقدامات شرکت لطمه زده و مانع موفقيتهاي آن شوند. اما اين طرح ظاهراً به موقع از جانب طرفدار شركت اسلاميه لو رفت تا حدّ زيادي اين نقشه را خنثي كردند. به عنوان مثال؛ روزنامه حبلالمتين اين مطلب را همراه با نقد آن چنين گزارش ميدهد:
چندي است كه اخبارات انگليسي، نكته اهميت شركت اسلاميه اصفهان ]را[ ـ كه بدون استثنا تمام ملت شركت دارند ـ فهميده، عاقبت اين عمل مقدس را دانسته نقصانيهاي خود را سنجيدهاند. چون در آن عمل نميتوانند ايرادي بگيرند، از راه ديگري بيرون آمده ميگويند كه اهالي اصفهان با مسيحيان بناي بدسلوكي را نهادهاند. اين اعلانات كذب را اخبارات انگليسي از روي پولتيك اشاعت ميدهند؛ چرا كه يك حصّه شهر اصفهان هميشه نصارينشين است و از قرون عديده به اين طرف هرگز شنيده نشده كه مسلمانان ساكنين اصفهان با اينکه قادر به همه گونه زيادتي به ارامنه بودهاند، سر مويي به آنها زيادتي نمايند(روزنامه حبلالمتين،1317 ق، ش29، ص339(.
البته، هوشياري اقليت مسيحي نيز نقشه انگليس را خنثي ميكند. در همين خصوص پاسكال معلم روحاني ارامنه و مسيحيان اصفهان طي نامهاي به مدير روزنامه حبلالمتين، كذب ادعاي انگليس را فاش ميسازد:
از ديدن اين خبر خيلي متألم شدم ... به طور يقين عرض ميكنم كه از زماني كه شاه عباس صفوي، ماها را به ايران كوچانيد، در ضمن اين مدت كه تقريب سيصد سال است، هيچ زمان طايفه ما آسودهتر و راحتتر از زمان سلاطين قاجار نبوده ]است[. همچنين علماي اصفهان هميشه ما را محترم ميداشته و ميدارند و در كمال دقت به امور راجعه به ما اقدام ميفرمايند. با اين لطف دولت و ملت، راضي نيستيم كسي اين تهمت بزرگ را به ما بزند(روزنامه حبلالمتين، 1317 ق، ص 486).
در مجموع حرکت جهادي حاج آقا نورالله اصفهاني در عرصه اقتصادي که با همياري و حمايت ساير علما و اقشار مختلف مردم همراه شد، موجب شد برخي از مشکلات جدي کشور در عرصه اقتصادي با يک حرکت جهادگونه حل شود و در عصري که عصر امتيازات استعماري روس و انگليس درايران است، تا حدي از سلطة اقتصادي بيگانگان بر کشور جلوگيري نمايند.
ج. مردمي کردن اقتصاد
مقام معظم رهبري، يکي ديگر از لوازم اقتصاد مقاومتي را حمايت از بخش خصوصي و تکيه به فعاليتهاي مردمي ميدانند و مردمى کردن اقتصاد را جزو الزامات اقتصاد مقاومتى ميدانند (خامنهاي، 3/5/1391). ايشان ضمن تأکيد بر اهتمام و دقت و توجه به سياستهاى اصل 44 و اشاره به تصريح مسئولان، به عدم حضور فعال بخش خصوصي، خطاب به آنان ميفرمايند:
بايد فکرى بکنيد براى اينکه به بخش خصوصى توانبخش بشود؛ حالا از طريق بانکهاست، از طريق قوانين لازم و مقرراتِ لازم است؛ از هر طريقى که لازم است، کارى کنيد که بخش خصوصى، بخش مردمى، فعال شود ... هم از فکرها و انديشهها و راهکارهائى که صاحبنظران ميدهند، استفاده کنيد، هم از سرمايهها استفاده شود. به مردم هم بايد واقعاً ميدان داده شود... هم سيستم بانکى کشور، دستگاههاى دولتى کشور و دستگاههائى که ميتوانند کمک کنند - مثل قوة مقننه و قوة قضائيه - کمک کنند که مردم وارد ميدان اقتصاد شوند (خامنهاي، 18 / 7/ 1391).
مراجعه به سيره و انديشه اقتصادي علماي شيعه در دوران معاصر، نشان ميدهد اين مسئله مورد توجه آنان قرار داشته است. مرحوم آيت الله شاه آبادي، يکي از عوامل فقر و مشکلات اقتصادي را به جريان نيانداختن سرمايه، توسط مردم و سرمايهداران ميدانند و از اين مسئله انتقاد ميکنند:
اشخاص متمول با حاجت آنها به عملي و شغلي.... رفع يد از کار نموده و پول خود را حبس مينمايند، و ارجاع شغلي به ارباب حرف و صنايع نميکنند و از اين جهت، هم تعطيل امر غني شده و هم فقير به فقر خود مبتلا و روز به روز اين مصيبت بر استيصال خواهد افزود تا موجب هلاک ابدي گردد،که: الفقر سواد الوجه في الدارين(مجلسي،1374 - 1362، ج 69، ص30، باب 94). فقر موجب روسياسي در دو دنيا ميشود (شاهآبادي، 1380، ص 37).
مرحوم حاج آقا نورالله اصفهاني در رساله «مقيم و مسافر» به لزوم مردمي شدن اقتصاد و ايجاد امنيت اقتصادي براي سرمايهگذاري داخلي و تأسيس کارخانجات در داخل کشور و تقويت کشاورزي از طريق علمي، تأکيد ميکنند:
بايد اسباب کسب و تجارت داخله را فراهم آورد که از اول صادرات مملکت به قدر واردات باشد که اين قدر پول از ايران خارج نشود. نقره هم مثل طلا در ايران حکم عنقا (سيمرغ) را پيدا نکند و بالمره سرمايه تجارت از دست نرود... بايد به رعايا اطمينان داد که پولهاي خودشان را به کار بيندازند و اشخاص که در خارج رفتهاند تجارت و صناعت مينمايند، به مهماني و امنيت تامه به مملکت وارد کرد. و آنها را تشويق کرد تا فوائد تجارت و مناعت آنها عايد مملکت شود. نروند پولهاي خودشان را در بانکهاي خارجه از قرار صد، پنج بگذارند و در داخله پول نابود شود (نجفي، 1384، ص368 و 369)... اگر کارخانه ريسمان و نساجي داشتيم... قهراً رفع حاجت و مزيد ثروت و ترقي مملکت ميباشد و هم فلاحت (کشاورزي) که در واقع معدن معتبر ايران است... اسباب هزارگونه ثروت بود. (همان، ص391).
مرحوم آيت الله شاه آبادي يکي از راههاي جلب مشارکت مردم در اقتصاد و به کار انداختن سرمايههاي مردمي را تأسيس شرکتها و تعاونيها اقتصادي ميدانند. ايشان رسالهاي تحت عنوان «شرکت مخمّس» دارند که در آن طرح خود را براي تأسيس شرکتهاي اقتصادي تعاوني بيان کردهاند. صدر اين رساله، به اين آيه قرآن اشاره شده است: «و تعاونوا علي البر و التقوي و لاتعاونوا علي الاثم و العدوان» (مائده:2)؛ و بايد در نيکوکاري و تقوي به يکديگر کمک کنيد و از کمک به يکديگر در گناه و ستمکاري پرهيز نماييد.
ايشان پس از بيان اين آيه، به ضرورت تأسيس شرکت مخمّس اين گونه اشاره دارند: طريق نيل به اين مقاصد عظمي، تأسيس شرکت مخمّس است به اين که حضرات آقايان مرتبطين، يک قسمتي از مال خود را در شرکت مزبوره گذارده تا بعد از مخارج شرکت، منافع آن را تخميس (تقسيم به پنج قسمت) نمايند (شاه آبادي،1380، ص 159 – 158).
ايشان معتقدند: منافع شرکت بايد به پنج قسمت تقسيم شود؛ يک پنجم آن براي قرض الحسنه، يک پنجم براي واجبات ديني و سه پنجم هم براي منافع و مصارف شخصي هر فرد باشد. سپس، ايشان انواع پولهايي که ميتواند به عنوان سرمايه، در اين شرکت سرمايهگذاري شود، بر ميشمرند. يکي از اين انواع پولها را پولهايي بيان ميکنند که والدين به فرزندان ميدهند: پولهايي که به اطفال خود ميدهند و براي مصارف بيهوده از ميان ميرود به خود آنان داده، جمعآوري نمايند و در صندوقچه و سر ماه وارد شرکت نموده و به اسم خود آن طفل قبض شرکت را بگيرد که موجب رغبت او بشود(همان، ص 159 – 160).
د. ممانعت از خروج سرمايه ملي و افزايش ثروت و سرمايه اسلامي - ايراني
مقام معظم رهبري، يکي از لوازم و عوامل ضرورت اقتصاد مقاومتي را کوتاه شدن دست بيگانگان از سرمايهها و منابع ملي ايران و رهايي ملت از سلطه بيگانگان، بر اين سرمايهها داشته، و معتقدند: امروز تحريمها و فشارها براي همين مسئله است. لذا بر اين اساس، بر ضرورت اقتصاد مقاومتي تأکيد دارند:
يک کشور به اين خوبى، با اين همه منابع، منابع طبيعى، با اين موقعيت سوقالجيشى، با همة امکانات، زير نگين يک قدرتى در دنيا بوده؛ يک روز انگليسها بودند، يک روز آمريکائىها بودند - در واقع نظام سلطه، دستگاه سلطه، امپراتورى سلطه. حالا آمريکا يک گوشهاى از اين امپراتورى است - اينها مسلط بودند بر اين کشور. انقلاب دست اينها را کوتاه کرده. سلطه ميخواهد برگردد به اين کشور. همة اين تلاشها براى اين است... از نظر نظام سلطه، گناه بزرگ ملت ايران اين است که خودش را از زير بار سلطه آزاد کرده. ميخواهند مجازات کنند به خاطر اين گناه، که چرا خودت را از زير بار سلطه، اى ملت! آزاد کردهاى. اين ملت راه را پيدا کرده. اصلاً محاسباتشان اشتباه است؛ نميفهمند چه کار بايد بکنند و چه کار دارند ميکنند. خب، اما فشار مىآورند فشار اقتصادى از راه تحريم ها. ما بايد يک اقتصاد مقاومتىِ واقعى در کشور به وجود بياوريم (خامنهاي، 16/ 6/ 1389).
يکي از برنامههاي اقتصادي علماي شيعه، حفظ ثروت ملي و جلوگيري از خروج سرمايه و پول مسلمانان، به بلاد کفر بوده است. حضرت آيت الله آخوند خراساني و آيت الله ملاعبدالله مازندراني، از مراجع بزرگ نجف، که فتاواي آنها به تعبير کسروي، مهمترين عامل حضور مردم و سرداراني چون ستارخان و باقرخان در نهضت مشروطيت بوده است(كسروي، ص730). در سال 1329 ق، در اعلاميهاي عليه استفاده از کالاهاي خارجي، هدف از اين اقدام را جلوگيري از خروج ثروت مملکت و منابع داخلي بيان کردهاند:
... عموم غيرتمندان اسلام و پيروان حضرت خاتم النبيين صلي الله عليه و آله الطاهرين البته اين معني را تا به حال فهميدند و به رأي العين ميبينند که استعمال امتعه خارجه در بلاد اسلاميه تا به حال به چه درجه موجب ذهاب ثروت مملکت و نسخ (نابود شدن) منابع داخله و فقر و فلاکت ملت وتسلط کفار بر مسلمين داخله و فقر و فلاکت ملت و تسلط کفار بر مسلمين شده(نجفي،1391، ص 81).
مرحوم شيخ محمد اسماعيل محلاتي از علماي نجف در دوره مشروطه نيز در اعلاميهاي، که در تحريم کالاهاي خارجي صادر کرده، به اين نکته اشاره کرده است:
پر واضح است که امتعه و اقمشه که از طرف اجنبي بر ما وارد ميشود، آنچه مخارج برده از گمرک و کرايه جهاز و... سرکش قيمت آن امتعه نموده، از ما ميگيرند. پس در حقيقت همه آن مصارف از جيب ما داده ميشود و همه آن ادارات به اندازه خود به پول ما دوران مييابد... در حقيقت تجارت اروپاييان با ما ايرانيان وسيلهاي است براي آنکه اموالي از ما استنقاد شود و از چنگال ما بيرون رود به مصرف تقويت دول و عمارت بلاد آنها برسد(رجبي،1390، ص 44).
وجه دوم اين است که مصرف کالاي خارجي، موجب تضعيف صنعت و توليد داخلي شده و از اين جهت، موجب کاهش ثروت ملي مي شود:
استعمال آنها [يعني کالاي خارجي] و به همان اندازه بلکه بالاتر، اعراضشان از اجناس و حِرَف وطنيه و ترک نمودن آن باعث مزيد رواج آنها و موجب مزيد اندراس اينها [يعني کالاي داخلي] گرديد و حِرَف و صنايع مملکتي که سبب استجلاب وجوه نقديه بود منسوخ شد و آن وجوه نقديه، از ما منقطع شد و آن قوافل(قافلهها) طلا و نقره که هرساله در خانههاي ما وارد شده و منزل ميگزيد و به طرف ممالک اروپا رهسپار شد و خانههاي فرنگيان را منزلگاه خود قرار داد و دست ما از آن اموال تهي و در مقابل جيب آنها پر شد(رجبي، پيشين، ص443 – 442).
ايشان همچنين، در رساله «مقيم و مسافر»، که در عصر مشروطيت نوشتند و به نقد حاکميت استبدادي و آثار سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي آن پرداختند، يکي از آثار اقتصادي حکومت استبدادي، که از لحاظ اقتصادي وابسته به خارج است، را اعطاي امتيازات به بيگانگان و خروج ثروت و پول از کشور ميدانند:
اگر اندک تأملي بشود همين اعمالي که اسمش تجارت و صناعت گذاردهايم اسباب فقر و فاقه دولت ما شده؛ چرا که تجار ما در واقع مزدور اجانب ميباشند به اجرت بسيار مختصري. به علت اينکه در سال چندين هزار تومانِ ما را از طلا و نقره حمل به خارج مينمايند و اجانب همين پولها را اسباب محموله تجارت مينمايند و سالي کُرورها از مملکت ما جلب مينمايند (نجفي،1384، ص 390).
آيتالله سيدعبدالحسين لاري از شاگردان ميرزاي شيرازي و عالم برجسته منطقه فارس و لارستان، که در اواخر دوره قاجاريه اقدام به تشکيل حکومت محلي در اين منطقه نمود، در پاسخ به سوالي مبني بر حکم استفاده از کالاهاي خارجي، حرمت استفاده از اين کالاها را مستند به خروج ثروت ممالک اسلامي، به ممالک بيگانه و کمک به کفار ميکند:
امروز آنچه پول از بلاد اسلاميه به بلاد خارجي ميرود اعانت به اعداء دين و استعداد کفار است براي ريختن خون اسلام و مسلمين، [پس] حرام است استعمال آنها سياسۀً و ديانۀً حفظاً للاسلام و المسلمين مگر در صورت اضطراب و عدم وجود اشياء وطني اسلامي...(آيت اللهي، 1363، ص 174ـ173).
جلوگيري ممانعت علماي شيعه از خروج و غارت منابع ملي کشور، در دوران هجوم اقتصادي استعمار، نيز يکي از مصاديق اين بخش از مؤلفههاي اقتصاد مقاومتي است. دستور آيت الله ملاعلي کني نسبت به لغو قرارداد رويتر، که طبق مواد آن حق استخراج عموم منابع زيرزميني و روزميني ايران به مدت هفتاد سال به انگليس داده شده بود، يکي از اين موارد است. همچنين، ميتوان به لغو قرارداد امتياز انحصاري توتون و تنباکو، با شرکت رژي توسط آيت الله ميرزاي شيرازي اشاره کرد. يکي ديگر از مصادق حفظ سرمايهها و منابع ملي ايران اقدام براي ملي شدن صنعت نفت است که آيت الله سيد ابوالقاسم کاشاني، رهبري اصلي اين نهضت بود و تلاشهاي علماي شهرهاي مختلف ايران، در حمايت از نهضت ملي شدن نفت، نمونهاي از اين اقدامات است(ابوطالبي،1391، ش 172).
هـ.. اصلاح الگوي مصرف با قناعت و پرهيز از تجملگرايي و اسراف
رهبر انقلاب، يکي از مسائل مهم و لوازم مهم اقتصاد مقاومتي را مديريت مصرف و اصلاح الگوي مصرف در کشور دانسته معتقدند:
همه اقشار جامعه لازم است در اين زمينه تلاش کنند. تلاش در اين زمينه را نوعي جهاد في سبيل الله ميدانند:
مسئلة مديريت مصرف، يکى از ارکان اقتصاد مقاومتى است؛ يعنى مصرف متعادل و پرهيز از اسراف و تبذير. هم دستگاههاى دولتى، هم دستگاههاى غير دولتى، هم آحاد مردم و خانوادهها بايد به اين مسئله توجه کنند که اين واقعاً جهاد است. امروز پرهيز از اسراف و ملاحظة تعادل در مصرف، بلاشک در مقابل دشمن يک حرکت جهادى است. انسان ميتواند ادعا کند که اين اجر جهاد فىسبيلاللّه را دارد(خامنهاي، 3/ 5/ 1391).
ايشان در باب چگونگي مديريت مصرف و جلوگيري از اسراف و زيادهروي، دو بحث فرهنگسازي و اقدام عملي را مطرح ميکنند:
مصرف هم بايد مديريت شود. اين قضية اسراف و زيادهروى، قضية مهمى در کشور است. خب، حالا چگونه بايد جلوى اسراف را گرفت؟ فرهنگسازى هم لازم است، اقدام عملى هم لازم است. فرهنگسازىاش بيشتر به عهدهى رسانههاست... بخش عملياتىاش هم به نظر من از خود دولت بايد آغاز شود (خامنهاي، 2/6/ 1391).
نکته مهمي که در اقدامات علما وجود دارد، اين است که براي رسيدن به خودکفايي و استقلال اقتصادي و رونق توليدات داخلي، بر يک حرکت و اقدام ملي بر اساس قناعت و پرهيز از تجمل تأکيد فراوان شده است. اساساً يکي از مظاهر اصلي سبک زندگي علماي شيعه، سادهزيستي و پرهيز از تجملات بوده است. حاج آقا نورالله اصفهاني، در يکي از سخنرانيهاي خود تأکيد دارند که براي تحقق رشد اقتصادي، اگر لازم است از کالاهاي ساده و حتي خشن و غيرظريف استفاده کنيم، بايد اين کار را انجام دهيم:
امروزه بر ملت ايرانيه وحوزة اسلاميه لازم و متحتم که در رفع احتياج از خارجه به قدر مقدور و اندازه ميسور بکوشيم؛ يعني لوازم زندگاني را... تا آخرين درجة امکان از امتعة داخله خود استعمال نماييم و تا در مملکت خود اگرچه به اضعاف قيمت و خشن باشد، دربند ظرافت نباشيم و از خارجه نخريم و اين اقتصاد ملکي و ملي را کاربنديم و سرمايه و نقود را به خارجه نسپاريم (روزنامه جهاد اکبر، 1325، ش 14).
استقبال از محصولات اين شرکت که در حوزه نساجي فعاليت ميکرد روزبهروز افزايش يافت. لذا براي لباسهاي فرم نيروهاي نظامي، مدارس علميه و مدارس جديد از منسوجات اين شرکت استفاده ميشد(روزنامه حبلالمتين، 1317 ق، ش10، ص11).
در اعلاميهاي تعدادي از علما، از جمله حاج آقا نورالله نجفي، آيت الله جعفر فشارکي، آقانجفي اصفهاني، شيخ مرتضي اژه، سيد محمدباقر بروجردي، آقا ميرزا عليمحمد، حاج ميرزا مهدي جويباره، سيد ابوالقاسم الدهکردي، سيد ابوالقاسم زنجاني، محمدجواد قزويني، سيد محمدرضا مسجدشاهي، آقاحسن بيدآبادي و رکن الملک، صادرکردهاند در بند چهارم و پنجم آن به بحث ساده زيستي و پرهيز از اسراف و تجملگرايي اين گونه اشاره شده است(روزنامه حبل المتين، 1324ق).
رابعاً، مهمانيها بعد ذلک ولو اعياني باشد، چه عامه چه خاصه، بايد مختصر باشد: يک پلو و يک چلو و خورش و يک افشره. اگر زايد بر اين تکلف، احدي ما را به محضر خود وعده نگيرد. خودمان نيز به همين روش مهماني مينماييم. هر چه کمتر و مختصرتر از اين تکليف کردند، موجب مزيد امتنان ماها خواهد بود.
خامساً، وافوري اهل وافور را احترام نميکنيم و به منزل او نميرويم؛ زيرا که آيات باهره: «إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِين»، «لَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِين»، «لَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَي التَّهْلُكَه» و حديث «لَا ضَرَرَ و لَا ضِرَار»، ضرر مالي، جاني، عمري، نسلي، ديني، عرضي و شغلي آن محسوس و سري است و خانوادهها و ممالک را به باد داده. بعد از اين هر که را فهميديم و افوري [است]، به نظر توهين و خفت مينگريم.
چنانکه مشهود است بر استفاده از يک نوع غذا و نوشيدني جهت پرهيز از تجمل گرايي و ترويج ساده زيستي تأکيد شده است. همچنين، بر پرهيز از مراوده و ارتباط با اهل و افور از باب مقابله با اسراف، تبذير، ضرر، زيان مالي، بدني، روحي و آبرويي تأکيد شده است.
مرحوم آيت الله شاه آبادي، استاد حضرت امام، اقتصاد در امر معيشت و ترک قيود مضره را از مهمترين اهداف و مقاصد دين اسلام ميدانند. ايشان در مباحث اقتصادي اسلامي، بر پرهيز از اسراف و حيف و ميل اموال تأکيد دارند. و يکي از اقدامات مهم اقتصادي را تشکيل بيت المال ميدانند، در قالبي که مانع حيف و ميل اموال بشود: تشکيل بيتالمال از زکوات و اخماس و غيرهما در تحت قواعدي که موجب حفظ از حيف و ميل بوده باشد(شاه آبادي،1380، ص 9).
نتيجهگيري
مباحث گذشته، نشان ميدهد که آنچه مقام معظم رهبري در سالهاي اخير، تحت عنوان اقتصاد مقاومتي و مؤلفهها و الزامات آن مطرح کردند، در طول تاريخ معاصر ايران، مورد توجه علماي بزرگ شيعه بوده است. عالمان شيعه به دليل جايگاه رفيع اجتماعي و سياسي خود در جامعه ايران و بر اساس مباني نظري ديني و اصولي، مثل اصل نفي سبيل، اصل حرمت دوستي با کفار، اصل حرمت تشبه به کفار و بسياري از اصول ديني و فقهي ديگر، متوجه تحقق اقتصاد مقاومتي بوده و به حراست و حمايت از سرمايههاي ملي اين کشور پرداختند. البته، همواره نقطه اتکاي خارجي آنها در اين اقدامات، اصيلترين سرماية اجتماعي ايران؛ يعني تودههاي مردم بودند.
علماي شيعه با تشويق بازاريان به تأسيس شرکتهاي اقتصادي اسلامي و ايراني و حمايت معنوي و عملي از توليدات داخلي و صدور اعلاميه و بيانيه مبني بر تحريم کالاهاي خارجي، يا ترويج کالاهاي داخلي و تعهد عملي خود، به پرهيز از کالاي خارجي و استفاده از کالاي داخلي و با قناعت و سادهزيستي و پرهيز از تجمل و اسراف، نقش مؤثري در زمينهسازي براي تحقق اقتصاد مقاومتي داشتهاند. به گونهاي که صداي اعتراض بيگانگان، مبني بر از بين رفتن منافع اقتصادي آنان همواره بلند بوده است. اين علماي فهيم و با کياست، همواره مورد خشم و نفرت بيگانگان بودهاند. توجه علماي شيعه، به پيامدهاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي مصرف کالاي خارجي و منافع اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي مصرف کالاي داخلي، مثل تضعيف نفوذ نظامي دشمن، افزايش ثروت و سرمايه ملي، ممانعت از خروج سرمايه داخلي، ممانعت ازخروج نيروي کار ايران، رشد معنويت و اخلاق و دينداري درجامعه نيز جالب توجه است.
علماي شيعه افزون بر اقدامات فوق، به منابع زيرزميني و روزميني کشور نيز توجه داشتهاند. در مقاطع مختلف تاريخي، حضرات آيات ملاعلي کني، ميرزاي شيرازي، کاشاني و ساير علماي بزرگ، با بيانيهها و فتاوا و احکام خود و همچنين، با رهبري حرکتهاي مردمي و نهضتهاي سياسي – اجتماعي، با حمايت ساير عالمان همعصر خود، با مقابله با قراردادهاي استعماري مثل رويتر، رژي و قرارداد نفت ايران و انگليس، مانع تاراج و از بين رفتن منابع زيرزميني و روزميني کشور توسط بيگانگان شدند.
اين سيره عالمان ديني نشان ميدهد که عالمان شيعه با بصيرت کامل سياسي و تعهد به وظايف ديني خود، ضمن شناخت برنامهها و اقدامات دشمن، نسبت به همه مسائل جامعه اسلامي حتي مسائل اقتصادي و سياسي حساس بوده، جهت رشد و اعتلاي جامعه حتي در بعد اقتصادي، با رويکرد اقتصاد مقاومتي، اقدامات لازم و مناسب هر مقطع را انجام دادهاند و همانند برخي متدينان متحجز، وظيفه خود را منحصر در تدريس، بيان اخلاق، معارف و صرف حضور در مسجد و مدرسه ندانستند و در جريان تمام اتفاقات سياسي اجتماعي روز بوده و مواضع مناسب خود را نسبت به آن ابراز داشتهاند. برخلاف عموم روشنفکران غرب گراي ايراني، که عامل نفوذ و حضور استعمار در ايران و اعطاي منابع ملي کشور به آنها و تضعيف اقتصاد کشوره بودهاند، عالمان شيعه عموماً مانع حضور و استيلاي استعمارگران و حافظ منابع و سرمايههاي ملي کشور بودهاند.
منابع
ابوالحسني، علي، 1386، «مروري بر انديشه و سيره سياسي صاحب عروه»، تاريخ معاصر، ش 42.
ابوطالبي، مهدي، 1391، «نقش عناصر و نمادهاي مذهبي شيعه در ملي شدن صنعت نفت»، معرفت، ش 172.
آيتاللهي، سيدمحمدتقي،1363، ولايت فقيه زيربناي فکري مشروطه مشروعه، تهران، اميرکبير.
بصيرتمنش، حميد، 1378، علما و رژيم رضاشاه، چ دوم، تهران، عروج.
بيانات رهبر معظم انقلاب، در: www.khamenei.ir
حرعاملي، محمدبن حسن، بيتا، وسائل الشيعه، تحقيق شيخ محمد رازي، بيروت، داراحياء التراث العربي.
رجبي، محمدحسن، 1390، مکتوبات و بيانات سياسي و اجتماعي علماي شيعه دوره قاجار، تهران، نشر ني.
روزنامه انجمن مقدس ملي اصفهان، شوالالمكرم سنه 1325 ق.
روزنامه ثريا، لوح فشرده مطبوعات فارسي ايران، کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شوراي اسلامي ايران.
روزنامه جهاد اکبر، 1325 ق، ش 14.
روزنامه حبل المتين، لوح فشرده مطبوعات فارسي ايران، کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شوراي اسلامي ايران.
روزنامه زايندهرود، 1329ق، ش 10.
رهدار، احمد،1390، غرب شناسي علماي شيعه، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي.
شاهآبادي، محمدعلي، 1380، شذرات المعارف، تحقيق و تصحيح بنياد علوم و معارف اسلامي دانشپژوهان، تهران، ستاد بزرگداشت مقام عرفان و شهادت.
شريف كاشاني، محمدمهدي، 1362، واقعات اتفاقيه در روزگار، به كوشش منصوره اتحاديه (نظام مافي) و سيروس سعدونديان، تهران، تاريخ ايران.
صدوق، محمدبن علي، 1392ق، من لايحضره الفقيه، تهران، مکتبه الصدوق.
طباطبائي، سيدمحمدحسين، 1363، الميزان في تفسير القرآن، ترجمة سيدمحمدباقر موسوي همداني، قم، انتشارات اسلامي.
قمي، شيخ عباس، 1381ق، مستدرک سفينه البحار، مشهد، چاپخانه خراسان.
کربلايي اصفهاني، حسن، 1377، تاريخ دخانيه، به کوشش رسول جعفريان، قم، الهادي.
لمبتون، آن کي اس، 1363، سيري در تاريخ ايران بعد از اسلام، ترجمة يعقوب آژند، تهران، اميرکبير.
مجلسي، محمدباقر، 1362ـ1374، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلاميه.
محدث نوري، ميرزاحسين، 1407ق، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آلالبيت.
نجفي، موسي، 1390، حکم نافذ آقانجفي، با همکاري عليرضا جوادزاده، تهران، مؤسسة مطالعات تاريخ معاصر ايران.
ـــــ ، 1391، انديشه تحريم و خودباوري، تهران، مؤسسة مطالعات تاريخ معاصر ايران.
ـــــ ، 1384، انديشه سياسي و تاريخ نهضت حاج آقا نورالله اصفهاني، چ سوم، تهران، مؤسسة مطالعات تاريخ معاصر ايران.
نجفي، موسي و موسي حقاني، 1381، تاريخ تحولات سياسي ايران، چ دوم، تهران، مؤسسة مطالعات تاريخ معاصر ايران.
2. رويکرد مديريتي به اقدام و عمل دراقتصاد مقاومتي
اولين نکتهاي که ما در مورد اقتصاد مقاومتي به لحاظ رويکرد مديريتي، ميتوان مورد توجه قرار داد اين است که سياستگزار کلان نظام؛ يعني مقام معظم رهبري به اين برنامه، به اصطلاح مديريتي، به عنوان يک برنامه اقتضائي يا برنامه اضطراري، يا به تعبير خودشان، ناظر به شرايط فعلي نظام نگاه نميکنند. از اين رو، اين گونه نيست که بگوييم مثلاً الان چون ما در شرايط تحريم هستيم، يا هر شرايط ديگري، اقتصاد مقاومتي را در دستور کار قراردادهايم. از ديدگاه سياستگزار کلان نظام، اقتصاد مقاومتي يک برنامه هميشگي براي جمهوي اسلامي ايران به شمار ميرود. اينکه چگونه اين برنامه ميتواند هميشگي تلقي شود، با توجه به مباحثي که در برنامهريزي، در دانش مديريت مطرح ميشود، اجمالاً ميتوان گفت اين مسئله اختصاص به کشور ما ندارد؛ در بسياري از کشورها، پايداري آن نظامها وابسته به اجراي اقتصاد مقاومتي است. به عبارت ديگر، ميتوان گفت: اين الگو حيات و ممات يک نظام را در گرو خودش دارد. به همين دليل، وقتي يک مسئلهاي تا به اين حد حياتي است که حيات و اصل نظام، و همچنين بسياري از مسائل ديگر، مربوط به اوست، چنين چيزي ميتواند به عنوان يکي از برنامهها و سياستهاي کلان هميشگي تلقي شود که بود و نبود آن، با بود و نبود نظام گره خورده است؛ يا حداقل بسياري از کارکردهاي نظام، با بود اين برنامه و اجراي آن، ميتواند اساساً بهبود يابد و با نبود و عدم اجراي آن، ما با مشکلات بسيار پيچيدهاي دست و پنجه نرم خواهيم کرد. از اين رو، در اين بحث، اين مسئله را مورد توجه قرار داده، ميخواهيم با رويکر مديريتي، نگاهي به آن داشته باشيم.
در مديريت گفته ميشود، يکي از موارد لازم براي پيشرفت سازمان، اين است که در آن، با توجه به بحث سلسله مراتب برنامهها در سازمان، (که از تعريف مأموريت و رسالت سازمان شروع ميشود و بعد تعيين اهداف بلند مدت و سپس تعيين راهبردها و بعد از آن تعيين سياستها و ...)، برنامهها بايد از هماهنگي و انسجام لازم برخوردار باشند. براي مثال، اينطور نباشد که شما يک راهبردي را تعيين کرديد و در ذيل آن، سياستهايي را تعريف کنيد که بيربط به آن راهبرد است يا در حالت بدتر، اصلاً متناقض و متضاد با آن راهبرد است. در بسياري از مسائل مديريتي، ما در سازمانها چنين مشکلي را ملاحظه ميکنيم. اگر بخواهيم از اين منظر، اين مسئله را مورد توجه قرار دهيم، ميبينيم که رهبر معظّم انقلاب از اين نظر نمره عالي ميگيرند؛ چرا که که اينگونه نبوده که هر شش ماه، يا سالي يک بار مثلاً يک برنامهاي را اعلام کنند و بعد از يک سال، برنامه ديگري که هيچ ربطي به آن برنامۀ قبلي ندارد. به عبارت ديگر، اين گونه نبوده که ايشان در برنامهريزي کلان نظام و کشور، که مسئوليت اصلي ايشان است، حرکت زيگزاگي داشته باشند. ايشان به عنوان سکاندار عالي نظام، از سالها قبل، با پيشبيني نقشهها و طراحيهاي دشمن، پيشبيني ميکردند که دشمن از اهرم اقتصاد براي فشار به جمهوري اسلامي ايران استفاده خواهند کرد. از اين رو، پيوسته روي اين مسئله تأکيد داشتهاند که به لحاظ اقتصادي، ما تدبيرهاي اساسي بينديشيم، و در واقع، پيش از اينکه آنها بخواهند نقشههاي خودشان را به اجرا بگذارند، ما تدبير لازم را انديشيده باشيم. براي نمونه، به نامگذاري سه سال پشت سر هم از چند سال اخير اشاره کرد: اصلاح الگوي مصرف، همت و کار مضاعف، و جهاد اقتصادي. در ادامه هم خواهيم ديد که همۀ اين نامها و به عبارت ديگر، برنامهها، به نوعي، از الگوي اقتصاد مقاومتي حمايت ميکند. اگر ما به اين شعارها توجه کرده بوديم، ميديديم آن زمينههاي لازم براي اجراي الگوي اقتصاد مقاومتي، ميتوانست و ميتواند فراهم شود. اگر اشکالاتي وجود دارد، بخشي مربوط به اين هست که ما به اين رهنمودهاي کلي فعالان نظام ارائه شده از سوي رهبر فرزانه انقلاب، توجه لازم و کافي را نکرديم. به ويژه از سال 90 به اين سو که رهبر فرزانه انقلاب در بحث برنامهريزي کاملاً يک مسير مستقيمي را ترسيم کردهاند و جلو آمدهاند و آن زيرساختهاي لازم را براي عملي شدن الگوي اقتصاد مقاومتي در دستور کار دارند. ايشان در سال 90، بحث جهاد اقتصادي را مطرح ميکنند. سال 91 توليد ملي حمايت از کار و سرمايه ايراني و سال 92 حماسه سياسي و حماسه اقتصادي. سال 93 نيز اقتصاد و فرهنگ عزم ملي و مديريت جهادي. سال 94 گرچه شعار اقتصادي نيست و يک شعار بيشتر سياسي است، اما آن شعار سياسي هم در واقع به نحوي در گرو اين هست که ايشان سعي داشتند از دوقطبيسازي کشور در بحث توافقنامه برجام جلوگيري کنند؛ و آن وحدت سياسي لازم وجود داشته باشد، تا همه توجهها، به همان سمتي که دشمن هدف گذاري اصلياش آنجاست و آن ضربه زدن از پايگاه و جبهه اقتصادي است؛ مقصود رهبري اين بود که توجهها از آن مسئله معطوف نشود، به بحث توافقنامه و همه تلاشها و نقد و انتقادها و توجهها به آن سمت برود. به هرحال، اين چهار سال (90 تا 93) که بسيار صريح ايشان بر اين مسئله تأکيد فرمودند و در اواخر سال 92، سياستهاي کلي اقتصاد مقاومتي را ابلاغ فرمودند. بهمن 92، ماههاي آغازين تشکيل دولت جديد است. در واقع، رهبر انقلاب آن نرمافزاري را که دولت جديد در اين چهار سال بايد به عنوان الگوي کلان مد نظر قرار دهد و در همه برنامهها و طراحيها، بايد در دستور کار قرار دهد، اين الگو را به نحوي ارائه دادند. بنابراين، ايشان وظيفۀ خودشان را در برنامهريزي و تعيين راهبرد و جهت حرکت کلان نظام، به احسن وجه انجام دادند. در اين زمينه، اين نکته قابل توجه است که هم به لحاظ ارزشي و ديني و هم به لحاظ قانوني، قواي سه گانه موظف هستند آن برنامههايي را که مد نظر ولي فقيه هست، را کاملاً و به دقت اجرا کنند. ما نيز بايد در برنامهها و طراحيهايي که توسط آنها ارائه ميشود، تجلي آن ديگري مد نظر وليّ فقيه است، ببينيم. به لحاظ قانوني موظفاند؛ چرا که در قانون اساسي، هر سه قوه ذيل وليّ فقيه قرار ميگيرند و سياستهاي کلان، نظام که ابلاغ ميشود، طبق قانون اين سياستها از سوي هر سه قوه لازم الاجرا هستند. اين از منظر قانوني. از منظر ارزشي و ديني هم که بحثها روشن است. وقتي وليّ زمان، برنامهاي را پس از کارشناسيهاي لازم مصوب و بعد هم با يک نامۀ رسمي ابلاغ ميکند، از نظر شرعي هم بر ما لازم و واجب است که به آن عمل کنيم. اينجا جاي اين سخن نيست که وليّ فقيه صرفاً نظرش را بيان کردهاند تا برخي بتوانند بهانه بياورند که اگر وليّ حکمي کرد، ما آن حکم را عمل ميکنيم. اما اگر جايي حکمي نکرد و فقط نظري را ابراز داشت، نظر خود ما براي خودمان حجت است و ميتوان حتي مخالفت کرد. بحث اقتصاد مقاومتي از اين خاکريزها عبور کرده، ديگر صرفاً نظر وليّ فقيه نيست که گفته شود رهبري نظام يک ديدگاهي دارند من هم به عنوان رئيس مجلس، يا نماينده مجلس، يا وزير يا رئيس قوه مجريه، نظر ديگري دارم و ميخواهم نظر خود را اجرا کنم. اقتصاد مقاومتي، به شکل قانون درآمده و در قالب سياستهاي، کلي نظام ابلاغ شده است. بنابراين، هم به لحاظ قانوني و هم به لحاظ ارزشي و ديني محتواي آن لازم الاجرا است.
در اين بحث، بايد توجه داشت که ما در حال بررسي موضوع از منظر مديريتي هستيم و کاري به منظر اقتصادي آن نداريم. منظر مديريتي ميگويد: آن برنامۀ کلان سازمان توسط مديران عالي سازمان، تصويب و ابلاغ شده است. اگر سازمان بخواهد به موفقيت برسد، نميتوان هرکسي ساز خودش را بزند. آن مجموعههايي که زيردست قرار ميگيرند، قاعدتاً براي اينکه هماهنگي لازم وجود داشته باشد و آن هارموني را ما در سازمان ببينيم، بايد با آن برنامههاي مديران عالي، سازمان خودشان را هماهنگ کنند.
براي روشن شدن بحث، لازم است مروري بر ماهيت اقتصاد مقاومتي داشته باشيم مقام معظم رهبري ميفرمايند:
اقتصاد مقاومتي، به معناي رياضت اقتصادي نيست، بلکه در يک تعريف کلي و کلان، به معناي مقاومسازي اقتصاد، در مقابل تکانههاي اقتصادي است که در دنيا ايجاد ميشود. مثال بسيار روشن آن اين است که با تغيير قيمت نفت و يا صادرات آن، اقتصاد ما تحت تاثير قرار نگيرد. البته تا حدي اين کار طبيعي است، اما بحث اين است که 10 درصد يا 20 درصد، نه اينکه با 80 درصد تغيير قيمت نفت، اقتصاد ما اساساً متحول شود. اقتصاد مقاومتي، يعني طراحي و اجراي الگويي که اين تکانهها را، ما ضربهگيرها يا به تعبير مديريتي، بافرهايي ايجاد کنيم که تنش آن را براي ما به حداقل برساند. به همين دليل، اقتصاد مقاومتي، يک اقتصاد درونزا و در عين حال، برونگرا است. رهبر فرزانه تأکيد دارند منظور ما اين نيست که ما در کشور را ببنديم و اقتصاد ما هيچ تعاملي با ساير اقتصادهاي دنيا نداشته باشد. در اقتصاد مقاومتي، ما برونگرا هستيم و به روابط و تعامل اقتصادي با دنيا و ساير کشورها ميپردازيم، ولي از نظر ظرفيتهاي اقتصادي، بايد به آن چيزهايي که در درون کشور خودمان هست، تکيه کنيم و با اعتماد و تکيه بر همانها، اساس اقتصاد خودمان را بنا کنيم.
ويژگي ديگر اقتصاد مقاومتي، اين است که مردم بنياد است و نه دولتي. البته مراد از دولتي نبودن، به اين معنا نيست که مثل برخي تئوريهاي اقتصاد آزاد، بگوييم دولت هيچ دخالتي اينجا نميکند، بلکه دولت نقشهاي مختلفي نظير برنامهريزي، زمينهسازي، ظرفيتسازي، هدايت، نظارت، تسهيل کنندگي، برخورد با فساد اقتصادي و ... دارد. همۀ اين کارها را دولت انجام ميدهد و در زمينۀ اقتصاد همچنان نقش دارد، ولي به هرحال، اين گونه نيست که مجعول دو دهۀ اول انقلاب، بار اصلي اقتصاد بر دوش دولت باشد، بلکه بار اصلي اقتصاد بر دوش مردم است.
نکته ديگر اينکه اقتصاد مقاومتي دانش بنيان است؛ يعني مبتني بر دانش است و سعي ميشود با توليد دانش، اين اقتصاد رونق بگيرد.
ويژگي ديگر، عدالتمحوري است. به اين معنا که فقط به شاخصهاي معمول و مرسوم اقتصاد سرمايهداري ما اکتفاء نميکنيم؛ مثلاً در اقتصاد توليد ناخالص ملي و يا نرخ رشد را افزايش دهيم، بلکه از جمله چيزهايي که بسيار مهم هست و در بسياري از تئوريها و الگوهاي اقتصادي غايب هست، بحث عدالت است، که همواره دغدغه رهبر معظم انقلاب بوده که خود برگرفته از تعاليم اسلامي است. افزون بر اين، از نظر مقام معظم رهبري، اين الگو يک الگو و برنامه هميشگي است، اينطور نيست براي شرايط خاصي طراحي شده باشد. اين الگويي است که کشوري مثل جمهوري اسلامي ايران، براي اينکه بخواهد سرپا بماند و از نظر اقتصادي شکست نخورد و سياست، مسائل نظامي و اجتماعي و اينها در تکانشهاي جهاني ضربه نخورند، و تحت تأثير اقتصاد جهاني قرار نگيرد، ما بايد به الگوي اقتصاد مقاومتي رو بياوريم: ظرفيتهايي هم در کشور ما وجود دارد. ظرفيت نيروي انساني، نيروي جوان تحصيل کرده هم داريم. درصد زيادي از جمعت ما جوان تحصيل کرده هستند؛ کساني که برخوردار از مهارتها و تخصصهاي بسيار خوب هستند از اين نظر، يک ظرفيت کم نظيري در کشور داريم که آن بحث درون زايي را تأمين ميکند. ظرفيت منابع طبيعي هم داريم. مثلاً، مثل کشور ژاپن نيستيم که نه کشاورزي دارد، نه معدني دارد و عمدتاً بايد از خارج نفت وارد کنند. منابع طبيعي متعددي در اختيار داريم که ميتوان با تکيه بر آنها، الگوي اقتصاد مقاومتي را بنا کرده و بالاخره، ظرفيت و موقعيت جغرافيايي خاصي که ما داريم و از نظر ژئوپلوتيک و بحثهاي سوق الجيشي، در منطقه خليج فارس بسيار حائز اهميت است. افزون بر اين، در مجموعه کشورهاي همسايه ما حدود600 ميليون جمعيت دارند ما هم، 80 ميليون ما جمعيت داريم؛ حدود 700 ميليوني ميتوانيم در همين منطقه خودمان، با يک بازار 700 ميليوني درايم که کل اروپا اگر حدود 600 ميليون جمعيت دارد، اگر ما زيرساختهاي لازم را ايجاد کنيم، ميتوانيم در همين منطقه خودمانروي پاي خود بياستيم يک نگاه نقادانه داشته باشيم و ببينيم در حال حاضر ما در کجا قرار داريم و بايد روي قوه مجريه مانور دهيم. اگر بخواهيم اين اقتصاد مقاومتي، تقويت شود بايد از توليد ملي حمايت بشود، دولت و مجلس بايد پاي کار بيايند اگر قانوني لازم است، آن قانون بايد تصويب شود. اگر لازم باشد بايد قوه قضائيه حمايتي کند. اگر لازم است، يک کار اجرايي صورت گيرد مثالاً يک مشوقي صورت گيرد، بايد اقدام شود بنابراين تا توليد ملي پا نگيرد، اقتصاد مقاومتي از شعار به عمل در نميآيد؛ وضعيتي که ما متأسفانه الان به آن دچار هستيم؛ يعني توليد ما به اذعان اکثر کارشناسان، اکثر قريب به اتفاق ما، دچار رکود عجيب و غريبي شده است. که توليد ملي کاملاً فشل و فلج است. البته صاحبان سرمايه و نيروي کار هم بايد به توليد ملي اهتمام بخشند، به اين معنا که بهرهوري را افزايش دهند؛ با بي تدبيريها و بيسياستيها موجب نشوند، هزينههاي توليد بالا برود و بهرهوري سرمايه و کار کم شود که اين هم يکي از الزاماتي است که بدون بالا آوردن بهرهوري اقتصاد مقاومتي اجرا نميشود. صاحبان سرمايه، هم به بخش دولت و نهادهاي حکومتي مربوط است و بيشتر مخاطب مردم هستند. اگر کساني، که به خصوص صاحبان سرمايه هستند؛ بروند سراغ فعاليتهاي توليدي؛ به جاي بورس بازي و اينکه سکه بخرند و پولهايشان را در بانک بگذارند؛ بيايند در عرصههاي توليدي سرمايه گذاري کنند. حالا اين يک بخش خاصي از مردم هستند؛ بخش عمومي مردم، هم بايد به اين امر پايبند باشند مردم بايد به مصرف توليدات داخلي و ملي روي بياورند. به جاي اين فرهنگي که الان وجود دارد که متأسفانه ما تقريباً هميشه کالاي خارجي را ترجيح ميدهيم اين فرهنگ بايد عوض شود حتي تخمه آفتاب گردان ما هم از چين وارد ميشود؛ يعني اکثر اين محصول، که در مغازهها هست و ما مصرف ميکنيم، از خارج و ارد ميشود. ما توليد داخلي را زمين زديم، کشاورز ما آن هم تخمه آفتاب گردان توليد ميکند؛ الگوي مصرف هم وضعيت به مراتب بد دارد. اصلاح الگوي مصرف يکي دوشعار سال بود آن هم بايد اصلاح شود. نامگذاري سال 93 را مد نظر قرار بدهيم که ايشان بحث بحث اقتصاد و فرهنگ عزم ملي و مديريت جهادي را به عنوان شعار انتخاب فرمودند در آنجا تصريح ميکنند که عزم ملي نياز است؛ از آن الزامات روشن شد که چرا عزم ملي نياز است؛ يعني فقط دولت و مجلس وارد عرصه شوند، کافي نيست، بايد در سطح ملي عزم و ارادهاي ملي شکل بگيرد. البته مديريت جهادي هم لازم است، يعني مسئولان و دست اندرکاران و کارگزاران نظام، اگر بخواهند اين الگو را اجرا و عمل کنند، با مديريتهاي معمولي و حرکت لاکپشتي کافي نيست مديريت جهادي لازم است؛ يعني يکي از لوازم پياده شدن و تحقق اقتصاد مقاومتي، مديريت جهادي است. لازم است ما در اين موضوع و مديريت جهادي و اين الگو هم کارهاي علمي و پژوهشي انجام دهيم و آن را به گفتمان سازي براي اقتصاد مقاومتي تبديل کنيم به عبارت ديگر، هم آن نرم افزارها و مقدمات و تمهيدات لازم براي پياده شدن آن از نظر علمي لازم است و هم مديريت جهادي از نظر رهبر فرزانه انقلاب يکي از لوازم انکار ناپذير و اجتناب ناپذير اين امر، مديريت جهادي است؛ يعني اگر شما فرهنگ متناسب با مديريت جهادي را ايجاد نکرده باشيد؛ باز مديريت جهادي شعاري بيش نخواهد بود. لازم است که ما به عنوان يکي از مقدمات تحقق مديريت جهادي، به فرهنگ جهادي و نهادينه شدن آن در سازمانهاي خود توجه کنيم. از سوي ديگر، اگر بخواهد عزم ملي هم شکل گيرد، يکي از عناصر بسيار مهم آن، فرهنگ است. اگر يک فرهنگ خاصي وجود نداشته باشد، آن عزم ملي شکل نخواهد گرفت. مثلاً، براي همان رويگرداني از مصرف کالاهاي خارجي و روي آوردن به مصرف توليدات داخلي، اين نياز زمينه سازي فرهنگي دارد؛ تا فرهنگ سازي نشود، آن عزم ملي با شعار و دستور العمل محقق نخواهد شد. اگر همه اينها را کنار هم بگذاريم، ميتوان گفت: در يک سطح بسيار کلان اقتصاد مقاومتي، يک الگويي است که تحقق آن در گرو سه تا عنصر کلان ديگر است: يکي مديريت جهادي است که خود مديريت جهادي، نيازمند فرهنگ جهادي است، البته اينها که چيزي است که بايد دولت و نهادهاي حکومتي، پايه گذار و باني آن باشند. عزم ملي هم بايد شکل گيرد. البته خود عزم ملي هم در گرو فرهنگ سازي است. فرهنگ سازي عمدتاً کار نهادهاي حاکميتي است، از صداوسيما گرفته تا دانشگاه تا آموزش و پرورش. افزون بر همه اينها، بحث حس استقلال طلبي مطرح است. حضرت آقا تصريح فرمودند: اگر اين حسي نباشد، اقتصاد مقاومتي در حد شعار خواهد ماند ما نميتوانيم آن را عملياتي کنيم. حس استقلال طلبي بخش مهمي از آن در آموزش و پرورش، به عنوان يک فرهنگ بايد ساخته شود. به هرحال، آن عزم ملي خودش ارتباط وثيقي دارد با بحث فرهنگي که آن فرهنگ در گرو کارهاي نهادهاي حاکميتي است.
حاصل سخن اينکه، تاريخ از شعار و با تعصب، و با يک قضاوت علمي بايد گفت: آن استراتژيست کلان نظام ولي فقيه و رهبر معظم انقلاب، که بايد ريلگذاري کنند، ايشان وظيفه خودشان را به نظر ما به بهترين نحو ممکن انجام دادند. آن سر خطها و کدها را به مسئولان و کارگزارن نظام ارائه دادند. به عبارت ديگر اگر بخواهد نظام پا بگيرد و آن قدرت و تواناييهاي لازم در آن ايجاد شود، اين مسائل بايد مد نظر قرار گيرد. شما بايد به سراغ اجرايي و عملياتي کردن آن برويد. آن بخشي هم که مربوط به مردم و تودههاي عمومي بوده، ايشان تذکرات لازم را هم دادند. حالا که آن استراتژيست کلان نظام، آن سياستهاي کلي و خط مشيهاي کلان را ابلاغ کرده، قاعدتاً انتظار ميرود که کارگزاران نظام، به ويژه قوه مجريه؛ به لحاظ آن امکاناتي که در اختيار دارد، نسبت به دو قواي ديگر، انتظار ميرود تلاش بيشتري کند و مسير جامعه و برنامهها را به سمت تحقق اقتصاد مقاومتي سوق دهند. انتظار معقول اين است که از نظر علمي، و نه برخورد تعصبي و سياسي که دولت محترم بگويد: آقا ما براي تحقق اقتصاد مقاومتي، چند نوع برنامه طراحي کرديم، متاسفانه دريغ از يک برنامه مول و جامع! اگر کسي آمد به لحاظ علمي گفت: شما براي اجراي سياستهاي اقتصاد مقاومتي، يا تحقق الگوي اقتصاد مقاومتي، چه برنامههاي مشخص کوتاه مدت ميان مدت و بلند مدت داريد، دولت بايد ارائه دهد. متاسفانه چنين چيزهايي وجود ندارد، اگر هم باشد بسيار بسيار کم است. درحالي که اينها يک بسته برنامه مدون لازم دارند. در دولت محترم، حداقل با جستجويي که بنده داشتم و ملاحظه کردم، نه تنها ما برنامههايي نميبينيم، بلکه به مواردي بر ميخوريم که کاملاً در تضاد با الگوي اقتصاد مقاومتي است؛ يعني هم به لحاظ قانوني اشکال داريم، قوانيني مدون بايد در راستاي سياستهاي کلي ابلاغي باشد ساير برنامههاي شما بايد در هماهنگي با اين باشد؛ نه در تضاد و تناقض! براي مثال، در همان مؤلفه فرهنگي، که بسيار هم مهم هست، حضرت آقا اشاره فرمودند: که فرهنگ جهادي، يکي از مؤلفههاي آن خدا باوري، اعتماد به نفس، روحيه استقلال طلبي، اعتماد به خدا و نصرت الهي است. پس بنابراين، دولت محترم برنامههايي را در دستور کار قرار بدهد که اين مؤلفههاي فرهنگي تحقق يابد و شروع به جوانه زدن، رشد کردن و تنومند شدن باشد. ولي متأسفانه کدهايي داده ميشود که کاملاً با اينها در تضاد است. وقتي مثلاً، يک مشاور رئيس جمهور ميگويد: اوج هنر ايراني در آبگوشت بزباش است و هيچ هنري غير از اين ندارد؛ اين دقيقاً مخالف با اعتماد به نفس سازي است. اين زيبنده دولت محترم نيست. برنامهها بايد اعتماد به نفس سازي باشد. يا يکي از مسئولان طبقه پايه دولت ميگويد: ما بايد برويم مدير از خارج وارد کنيم؛ اين اوج خودباختگي و از بين بردن اعتماد به نفس است. در حالي که ما الگوهاي مديريتي داريم؛ مديريت جهادي که حضرت آقا ميفرمايند: بايد اينها عملياتي شود. در جنگ تحميلي و در وزارت جهاد سازندگي؛ ما دو الگوي موفق پياده شده مديريتي داريم؛ يعني ما از پس مديريتهايي برآمديم که هيچ کسي تا به حال در دنيا از عهده آن بر نيامده بود مديريت دوران جنگ با کمتر امکانات جنگي و مديريت جنگ هشت ساله، اوج اعتماد به نفس است. موارد خود باختگي اين است که يکي ديگر از مسئولان ارشد نظام، ميگويد: ما آنقدر ضعيف هستيم که آمريکا ظرف نيم ساعت، يک بمب مياندازد و کشور ما زير و رو کند! اينها سخنان نسنجيده در تضاد با سياستهاي کلان نظام است. شما بايد به نصرت الهي اعتماد داشته باشيد. اين مسائل بسيار مهم است. در سطح کلان نظام، باورهاي مسئولان ارشد نظام بايد اين باشد؛ اعتماد سازي و تلاش براي تحقق اقتصاد مقاومتي طبيعي است که آن زمينههاي فرهنگي اقتصاد مقاومتي را قطعاً چنين مسئولاني نميتوانند ايجاد کنند.
موانع و مشکلات ديگر تحقق اقتصاد مقاومتي اين است که راهبرد کلان اين دولت، اين است که راه حل تمامي مشکلات ما اين است که مسائل خودمان را با آمريکا ببنديم! و اگر مسائل خودمان را با آمريکا حل نکنيم، هيچ مسئلهاي در اين کشور، حتي آب خوردن ما حل نخواهد شد. اين تفکر غلط در تضاد 180 درجهاي است با آن چيزي که حضرت آقا ميفرمايند که اقتصاد مقاومتي اقتصاد درون زاست؛ در حالي که مسئولان نظام نگاه به بيرون دارند. اينها معتقند که مثلاً، در مسئله هستهاي و ساير مسائل، که هيچ کدام هم اقتصادي نيستند، با آمريکا توافق نکنيد، هيچ مسئلهاي و از جمله اقتصاد در اين نظام حل نخواهد شد. اين يعني 180 درجه مخالف با آن ديدگاه اقتصاد مقاومتي. بنابراين، اگر چنين نگاهي وجود داشته باشد، چنين باوري در ذهن کارگزارن نظام باشد، متأسفانه بايد گفت: همچنان اقتصاد مقاومتي در شعار باقي خواهد ماند و به مرحله عمل نخواهد رسيد. مگر اينکه آن افکار و انديشههاي غلط در ذهن بعضي از مسئولان نظام تغيير کند. از جمله موانع ديگر تحقق اقتصاد مقاومتي اين است که مثلاً براي تحقق اقتصاد دانش بنيان، يکي از کارهايي را که در برنامه ششم هست طراحي و پيش بيني کردند، خريد خدمات از بخش خصوصي است، اين به معني خصوصي سازي آموزش و پرورش است. رهبر فرزانه انقلاب در اين بحث نظر دارند و کاملاً مخالف هستند. بحث خصوصي سازي آموزش و پرورش از ديگر موانع تحقق اقتصاد مقاومتي است؛ زيرا يکي از لوازم اقتصاد مقاومتي که اقتصاد دانش بنيان هست، يا يکي از مؤلفههاي آن تکيه بر اقتصاد دانش بينان هست، آمدهاند برنامهاي طراحي کردند که اين برنامه هيچ هماهنگي لازم را با اقتصاد دانش بنيان ندارد، بلکه در تضاد با آن هست. اين طراحي براي تجاري سازي نظام آموزشي کشور، خصوصي سازي مشکلات عديدهاي در آموزش و پرورش ايجاد خواهد کرد. شکاف طبقاتي، عدالت اقتصادي که يکي از اهداف الگوي اقتصاد مقاومتي است که کاملاً با خصوصي سازي آموزش و پرورش از بين خواهد رفت. مصوبات دولت که همه همت آن براي اجراي ماده 19 است تاکيد داردکه به منظور تعالي و مقاوم سازي فرهنگي و بسترسازي فرهنگي و دستيابي به آرمانهاي سند چشم انداز بيست ساله، اين سه کار انجام شود:
1.وزارت فرهنگ و ارشاد مکلف است نسبت به تسهيل فرايندهاي صدور مجوز و بازنگري و کاهش ضوابط و مقررات محدود کننده توليد و نشر آثار نشر فرهنگي و هنري اقدام نمايد. قوه قضائيه و نيروي انتظامي، مکلف هستند امنيت لازم تامين کند. حاصل اجراي اين بند در واقع رهاسازي فرهنگي است، يعني آقايان معتقدند يکي از مشکلات کشور، در بخش فرهنگ اين است که ما خيلي نبايد سد جلو فرهنگ شد. اين سدهاي فرهنگي را بايد برداشت. هر فيلمي، هر کتابي، هر تئاتري، بايد روي صحنه اجرا و پرده نمايش درآيد و يا به چاپ و نشر برسد، اين تعالي فرهنگي است!.
2. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان صدا و سيما و ساير دستگاههاي ذي ربط، مکلف هستند فهرست صدور مجوزها و تصديهاي فرهنگي و هنري قابل واگذاري به بخش خصوصي، و تعاوني و سازمانهاي مردم نهاد را عملياتي کنند. اين بند. اين هم باز يک نوع رهاسازي فرهنگي است و از جمله موانع اقتصاد مقاومتي است.
3. سوم هم که ديگر بسيار بي ربط است در مقوله فرهنگ، سهم و نحوه پرداخت حق پخش تلويزيوني مسابقات ورزشي است. در ماده 20 برنامه ششم، کل مسائل فرهنگ در ماده 19 خلاصه شده بود که دو بند آن رهاسازي فرهنگي بود هم اصلاً هيچ ربطي به مسائل فرهنگي ندارد؛ يعني واقعاً ما ميخواهيم با اين چشمانداز، با اين برنامه فرهنگي، آن اقتصاد مقاومتي و آن مؤلفههاي فرهنگي اعتماد به نفس و خداباوري و حس استقلال و... عملياتي کنيم. به همين دليل، متأسفانه در عرصه برنامهاي ما يا چيز مشخص نداريم يا چيزهايي که هست، نشاني از تحقق الگوي اقتصاد مقاومتي در آنها ديده نميشود؛ و بلکه بعضي از موارد، کاملاً در تضاد با آن سياستهاي کلي اقتصاد مقاومتي ابلاغي از سوي مقام معظّم رهبري است. در سطح خردتر هم مسائلي مطرح است مثلاً، يکي ازمسائل مطرح در اين دولت، حذف بنزين توليدي پتروشيميهاي داخلي، به بهانه و شعار آلايندگي است. طبعاً پس از حذف بنزين پتروشيميهاي داخل، بحث واردات بنزين مطرح ميشود که از دو منظر براي ما بسيار استراتژيک و مهم است: يکي از منظر خروج ارز بخش مهمي از آن، براي واردات بنزين هزينه ميشود. يکي ديگر مشکلات تحريمها و واردات بنزين از خارج است. امروز واردات ما بسيار افزايش يافته است؛ آن هم واردات بيويه که مشابه داخلي هم دارند. اين امر موجب تعطيلي توليدات داخلي و کارخانجات داخلي ميشود. آمارهايي که گمرک در اختيار ما ميگذارد، واردات نه تنها کاهش نيافته، بلکه افزايش هم پيدا کرده است. آن هم واردات کالاهايي که بسياري از آنها مشابه داخلي دارند.به همين دليل رهبري فرمودند: در دستگاههاي دولتي، کالاهايي که مشابه داخلي دارند، خارجي آن نيايد و حتي تصريح فرمودند: که ممنوعيت وارداتي که توليد مشابه داخلي دارد. ما باز ميبينيم در اين دولت چنين چيزي در دستور کار قرار نگرفته است.
يکي ديگر از اموري که ما بايد در مديريت به آن توجه شود، اينکه در هر تهديدي، فرصت، و بلکه فرصتهايي نهفته هست. به قول پيتر دراکر ميگويد: هنر مديران اين نيست که بتوانند مشکلات را رفع کنند، بلکه مديران موفق کساني هستند که ميروند فرصتها را شناسايي ميکنند و از فرصتها، استفاده ميکنند. دليل اين حرف دراکر هم اين است که رفع مشکل، يعني اينکه مانعي را که براي تحقق اهداف پيشبيني شده، در مسير قرار گرفته، برداريم. اما فرصت، چيزي است که به ما امکان فراتر رفتن از اهداف پيش بيني شده را ميدهد. با اين حساب، روشن است که مديري که در پي استفاده از فرصتها است، نسبت به مديري که فقط در صدد رفع مشکلات است، موفقتر خواهد بود. در بحث براي مثال، تحريم يک تهديدي براي کشور ما هست. در اين ترديدي نيست. اما در اين تحريم، فرصتهاي متعددي براي ما نهفته است. به نظر ميرسد، دست اندرکاران سکان اجرايي کشور، به تحريم فقط به عنوان يک تهديد، آن هم بزرگترين تهديد نظام نگاه ميکنند. هيچ فرصتي را در درون اين نميبينند. در حالي که ميتوان مشابه سازي کرد براي مثال، جنگ تحميلي هم قطعاً يکي از بزرگترين تهديدات نظام ما بوده است. اما با مديريت جهادي ما از تهديد، فرصتهاي بسيار بزرگي را صيد کرديم و از آن استفاده کرديم. براي نمونه، بحث موشکي ما که امروز به عنوان يکي از مهمترين اهرمهاي قدرت ما در منطقه و سطح بينالمللي است، از تهديد جنگ تحميلي، پديد آمد. اگر ما از آن فرصت استفاده نکرده بوديم، و به سمت ساختن و توليد موشک نرفته بوديم، امروز در اين مرحله قرار نداشتيم. امروز ما در شرايط جنگي قرار داريم؛ چرا که امروز با تحريم و جنگ اقتصادي دشمن روبرو هستيم. اگر ما بخواهيم به سوي اقتصاد مقاومتي حرکت کنيم، فرصتهايي الان وجود دارد که بعداً نخواهد بود. بهترين فرصت براي اجرايي کردن اقتصاد مقاومتي و توانمند سازي اقتصادآن، محور قراردادن رشد بهرهوري در اقتصاد، با تقويت عوامل توليد، توانمندسازي نيروي کار، تقويت رقابت پذيري اقتصاد و مسائلي که رهبر فرزانه مطرح فرمودند. اين يک دستورالعمل کاملاً اجرايي است. مسئله مهم نيز اصلاح الگوي مصرف و مصرف کالاهاي داخلي و ارتقاء کيفيت آنهاست. اينها سه کار اجرايي و عملي است که اگر دولت به اين سمت برود، ظرفيتهاي بسيار مهمي براي تحقق اقتصاد مقاومتي ايجاد خواهد شد. راهکارهاي ديگري که رهبري ارائه فرمودند: بحث فروش نفت و گاز است که نبايد صرفاً به مشتريهاي خاص اکتفا کنيم. همچنين، بحث تنوع در روشهاي فروش. اگر ما به اينها توجه کرده بوديم، مشارکت دادن بخش خصوصي در فروش، براي افزايش صادرات گاز. همچنين، اينکه نبايد به صادرات نفت خام اکتفا کرد. بحث افزايش صادرات برق، افزايش صادرات پتروشيمي و افزايش صادرات فراوردههاي نفتي، به جاي خود نفت خام، اينها راهکارهاي عملي و اجرايي تحقق اقتصاد مقاومتي است. در همين سياستهاي ابلاغي اقتصاد مقاومتي آمده است. طبق آمارهاي موجود، ما در بعضي سالها سيزده ميليارد دلار فقط صادرات پتروشيمي داشتهايم، آن هم در همين منطقه، نه به کشورهاي اروپايي. اين نشان از ظرفيت بسيار بالاي ما است. اگر ما به اين سمتها ميرفتيم – و البته هنوز هم دير نشده و ميتوانيم به اين سمت برويم- آن بحث اقتصاد بدون نفت، درِ چاههاي نفت را ببنديم و بدون نفت، اقتصاد را اداره کنيم. اين واقعاً شدني است؛ اما اولاً همت و جسارت ميخواهد، تئوري ميخواهد، و بعد هم اينکه ما در برنامهها، اينها را مد نظر قرار بدهيم.
3. مباني، اصول وراهبردهاي اقتصادمقاومتي
مباني، اصول و راهبردهاي اقتصاد مقاومتي از سه منظر قابل بحث ميباشد:
با توجه به آيات قرآني و روايات
مباني و اصول و راهبردهاي اقتصاد مقاومتي بر اساس آيات قرآن و سخنان پيشوايان معصوم عليهم السلام چيست و اينکه چگونه از اين مباني، اصول و راهبردها استنباط ميشود.
برخي از راهبردها در سخنان مقام معظم رهبري نيز آمده است که گاهي از آنها تعبير به الزامات شده است. زيرا مباني و اصول اقتصاد مقاومتي براي ما الزاماتي دارد يعني به ما الزام ميکند که بايد براي رسيدن به هدف اين مسير را بپيماييم.
گرچه بحث اصلي ما در رابطه با چيستي و تعاريف اقتصاد مقاومتي نيست اما به عنوان مقدمه چند تعريف ذکر ميگردد.
مقام معظم رهبري در اين باره ميفرمايد: «اقتصاد مقاومتي يعني آن اقتصادي که به يک ملت امکان و اجازه ميدهد که حتي در شرايط فشار هم رشد و شکوفايي خودشان را داشته باشند يعني آن اقتصادي که در شرايط فشار در شرايط تحريم در شرايط دشمنيها و خصومتهاي شديد ميتواند تضمين کننده رشد و شکوفايي يک کشور باشد.»
از تعاريفي که صاحب نظران، بويژه مقام معظم رهبري بيان فرمودند استفاده مي شود که اقتصاد مقاومتي آن وضعيتي از اقتصاد است که با يک استراتژي بلند مدت از نقاط قوت به خوبي استفاده و نقاط ضعف اقتصاد را جبران کند بطوريکه تحريم هاي بيروني، نه تنها بر اقتصاد اثر سوء نداشته بلکه آنها را تبديل به فرصت کرده و بتواند در شرايط تهديدآميز همراه با فشارهاي بيروني و تحريمي، رشد و شکوفايي اقتصاد را ادامه بدهد؛ به چنين اقتصادي با داشتن چنين استراتژي بلند مدتي، اقتصاد مقاومتي ميگويند.
منظور ما از مباني در اقتصاد مقاومتي اين است که ريشه و انگيزه ايده اقتصاد مقاومتي چيست؟ يعني چه انگيزهها و ايدههايي باعث طرح اقتصاد مقاومتي ميشود؟
اصول يعني در راستاي تحقق اقتصاد مقاومتي و براي دستيابي به اهداف آن چه قوانين و قواعدي را بايد مد نظر داشته و به آن ملتزم باشيم؟
منظور از راهبرد که همان ترجمه واژه استراتژي هست، آن خط مشيي است که براي رسيدن به يک هدف مطلوب و مشخص تعيين ميشود البته نخستين کاربردهاي استراتژي در زمينههاي نظامي بوده و اکنون در زمينههاي ديگر هم به کار ميبرند. بنابراين، مسيرهايي که پيمودن آن اقتصاد مقاومتي را محقق ميسازد راهبردهاي اقتصاد مقاومتي ميگويند.
مباني اقتصاد مقاومتي
اولين مبنايي که با توجه به برخي آيات قرآن براي اقتصاد مقاومتي ميتوانيم ذکر کنيم جلوگيري از سلطه کفار هست يا به عبارت ديگر وقتي که هم قانون اساسي هم زيربنا و مبناي اصلي آن قرآن و سنت ميگويد که کفار نبايد هيچ راه نفوذ و تسلطي بر مؤمنين و جامعه اسلامي داشته باشند و شايد واضح ترين آيه در اين زمينه «وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً»(نساء 141) که غالب مؤمنين ميگويند اين يک حکم است نه اينکه اخبار باشد يعني بايد مسلمانها و جامعه اسلامي با عمل و فعاليت و اقدامات و تدابير خودشان راه نفوذ کفار و سلطه کفار را سد کنند البته داشتن استقلال همانطور که عزيزان ميدانند به معناي قطع رابطه با کشورهاي ديگر نيست ممکن است انسان داد و ستد داشته باشد روابط گستردهاي هم داشته باشد اما در عين حال وابسته و زير چتر سلطه آنها نباشد و استقلال داشته باشد.
دومين مبنايي که به ما انگيزه ميدهد و اين ايده و عقيده هست که ما را به طرف انتخاب اقتصاد مقاومتي هدايت ميکند لزوم آمادگي همه جانبه در برابر بيگانگان هست. آيه شريفه «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ»(انفال60) کلمه قوة درست است شأن نزول آيه در اينجا نظامي هست اما مطلق هست به عنوان مثال ذکر شده است و همه ابزار ادوات وسايل و نيروهايي که ما را ميرساند به آن هدفي که در انتهاي آيه ذکر شده است «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ» بايد از آن استفاده کنيم اين «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ» هم حکمت «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم» بيان شده است اگر نگوييم علت تامه حالا به دست آوردن علت تامه استنباط آن سخت است ولي قطعاً حکمت قطعيه هست و همين که تا چه ميزاني بايد آماده بشويد تا ميزاني که دشمن از جامعه اسلامي ترس و وحشت داشته باشد ديگر قطع طمع بکند از اينکه دستاندازي بکند يا خواسته باشد سلطهاي به خرج بدهد. امروز ميگويند که اسلام هراسي بد است غرب هم يکي از حربههاي آن عليه اسلام است اما دشمن و بيگانگان و کفار بايد از جامعه اسلامي و از قوت و انرژي و اقتدار جامعه اسلامي هراس داشته باشند اين غير از اسلام هراسي هست اسلام نبايد بگونهاي معرفي شود خشن که ديگران پيروان ساير اديان از آن بترسند نه اسلام رأفت و رحمت دارد سر جاي خودش هم قاطعيت دارد آن بحثي جدا هست اما اين مسلم است که به بهانه اسلام هراسي نبايد ما جامعه اسلامي را اقتدار و صلابت آن را از او بگيريم که ديگر دشمن نترسد نه قرآن ميگويند که جامعه اسلامي نظام اسلامي حکومت و کشور اسلامي بگونهاي بايد اقتدار داشته باشد که «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ» اين صريح آيه قرآن هست.
مبناي سوم کسب عزت براي جامعه اسلاميقرآن تمام عزت را براي جامعه اسلامي و مسلمين در سايه ارتباط با خدا و اولياء الهي ميداند و آنهايي که ميگويد به کفار پناه ميبرند يا پيوند و رابطه دوستي برقرار ميکنند براي کسب عزت آنها نميتوانند به آنها عزت ببخشند «الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ العِزَّةَ لِلّهِ جَمِيعًا»(نساء 139) بنابراين هر فعاليت اقتصادي هر قراردادي هر کار اقتصادي در رابطه با کفار و بيگانگان و کشورهاي ديگر بايد با حفظ عزت جامعه اسلامي باشد و هيچ گونه تحقيري از ناحيه آنها نباشد فرمايشي که در آخرين کلام مقام معظم رهبري روي آن خيلي تأکيد داشتند.
مبناي چهارم رسيدن به اقتدار اقتصاديآن آمادگي يک جهت است اقتدار اقتصادي به خصوصه هست آيه 29 سوره فتح با ذکر مثالي در توصيف پيامبر گرامي و پيروان ايشان در جامعه اسلامي ميفرمايد آنچنان هستند که «لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ» «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ» آيه ادامه دارد «ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ» مثل اين پيروان پيامبر و جامعه اسلامي «وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ» روي پاي خودش ميايستد آنچنان ستبر وق وي شده است که روي پاي خودش ميايستد «يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ» آن کساني که بنيانگذار اين جامعه اسلامي بودند به تعجب وامي دارند حالا «زراع» به مناسبت «کزرع» که مثال زده شده است «لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ» در چه صورت کفار از جامعه اسلامي خشم و غضب دارند؟ در صورتي که مقتدر باشد در صورتي که حالتي داشته باشد که «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّه» باشد وگرنه اگر ما به آنها چشم دوخته باشيم که آنها به ما بدهند سرمايههاي ما را آزاد کنند تحريم را بردارند و به ما رحمي بکنند هيچ وقت «لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ» نميشود.
برخي آيات قرآن درباره مقاومت در راه رسيدن به هدف که اينها ميتواند مستندات عام براي اقتصاد مقاومتي باشد حالا به خصوصه راجع به اقتصاد نيست اما بطور کلي وقتي که خطاب به پيامبر خطاب به مسلمانها دستور به استقامت در راه هدف و رسيده به اهداف و ارزشها ميدهد شامل فعاليتهاي اقتصادي و صحنه اقتصادي هم ميشود آيات را مستحضر هستيد «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْت» (هود 112) «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا»( فصلت 30) و آيات ديگري که بعضي از آنها چهار پنج تاي آن اينجا ذکر شده است. «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُون»(روم 60)يک تذکر مهم قرآني اينجا داريم که در قرآن آمده است در سوره نساء آيه 104 که ميشود براي آن يک استفاده اي هم کرد در برگزاري بين رياضت اقتصادي و اقتصاد مقاومتي رياضت اقتصادي در بسياري از کشورهاي غربي به لحاظ شرايط خاص اقتصادي يا بحران-هاي اقتصادي با آن مواجه هستند اقتصاد مقاومتي را از سال 89 رهبر معظم انقلاب در ايران و براي جامعه اسلامي مطرح کردند گرچه ميتواند بعد جهاني داشته باشد و ساير کشورها هم از اين ايده استفاده کنند قرآن ميگويد که «وَلاَتَهِنُواْ فِي ابْتِغَاء الْقَوْم» سستي به خود راه ندهيد در تعقيب دشمن «إِن تَكُونُواْ تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ» اگر شما به رنج و سختي افتاديد آنها هم بدانيد در رنج و سختي و عذاب هستند منتهي فرق آن اين است اين هم در زمينه نظامي کاربرد دارد هم در زمينه اقتصادي آنها به شما فشار ميآورند اما «إِن تَكُونُواْ تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمون»(نساء104) فرق آن اين است «تَرْجُونَ مِنَ اللّهِ مَا لاَ يَرْجُونَ» شما انگيزه و هدف داريد به يک نقطه خاص ارزشمند به هدف متعالي ميخواهيد برسيد «الله مولا لنا و لا مولا لکم» همان شعاري که مسلمين در صدر اسلام ميدادند اما آنها «مَا لاَ يَرْجُونَ»آنها از روي ناچاري مجبور هستند شرايط سخت اقتصادي را تحمل کنند اما حالا به انگيزه الهي براي رسيدن به هدف خاصي نه براي اينکه حالا اين وضعيت بحراني را پشت سر بگذارند بنابراين بعضي از صاحب نظران از اين آيه شريفه استفاده کردند گفتند که اين ميتواند اشعار داشته باشد حالا نه اينکه تفسير قطعي که خدايي نکرده تفسير به رأي شود ميتوانيم از اين آيه استفاده کنيم که صحنه رياضت اقتصادي در جهان غرب يا در يک جامعه غير ايماني با اقتصاد مقاومتي اين فرق را دارد که هردو تألمون رياضت ميکشند اما آنها «ترجون من الله» جامعه اسلامي «تَرْجُونَ مِنَ اللّهِ مَا لاَيَرْجُونَ»اما آنها هدفي ندارند يعني هدف ارزشمند الهي
بحث دوم اصول اقتصاد مقاومتي
اولين اصل: استفاده از همه ظرفيتهاي کشور است يعني آن قواعد و قوانيني که ما بايد به آن ملتزم باشيم تا بتوانيم با توجه به راهبردهايي که بعد ذکر ميشود اقتصاد مقاومتي را محقق بکنيم در صحنه عملي جامعه پياده کنيم کشور ما از ظرفيتهاي منحصر به فردي برخوردار هست منابع زيرزميني وضعيت جغرافيايي وضعيت ژئوپلاتيک و جغرافياي سياسي خداوند موهبتهاي فراواني را در اين سرزمين به وديعه نهاده است اما مهم اين است که از اين ظرفيتها ما استفاده بکنيم موفقيت در دستيابي به يک اقتصاد پويا پايدار و قدرتمند و اثرگذار مستلزم استفاده همزمان و البته منطقي و معقول از تمام ظرفيتهاي طبيعي و مردمي و تبديل توانمنديها به يک باور و غرور ملي است باور يعني توانستن و غرور ملي يکي از مهمترين توانمنديها که مقام معظم رهبري هم بارها به آن اشاره کردند اين است که توانمنديهاي علمي جوانان متخصص مؤمن و با انگيزه اي که همواره ثابت کرده اند که ما ميتوانيم و خواستن توانستن است اين اولين اصلي است که استفاده بهينه و استفاده تمام و کمال از همه ظرفيتهاي کشور
دومين اصل باور مسئولين نسبت به اقتصاد مقاومتي اين قاعده هم اگر رعايت نشود بهترين ايدهها در صورتي که مديران اجرايي اعتقاد و باور نسبت به آن نداشته باشند خروجي مناسبي نخواهد داشت آن مديري که احياناً در سطح بالا باشد اصلاً اعتقادي به اقتصاد اسلامي نداشته باشد تا چه رسد به اسلام مگر در امور فردي به حکم مسلماني اين نميتواند مجري خوبي براي سياستهاي اقتصاد مقاومتي باشد البته منظور اين نيست که تجارب دانش توسعه يا دانشهاي غربي را طرد بکنيم منظور اين است که اصل را ما در پياده شدن اقتصاد مقاومتي بر منابع غني اسلامي و نيروهاي درونزاي طبيعي و عظيم کشور خودمان قرار بدهيم باور و اعتماد به نيروهاي دروني خودمان در اين صورت اگر مسئولي به اين باور داشته باشد ميتواند با تلاشي که انجام ميدهد نتيجه و خروجي مناسبي در جهت تحقق اقتصاد مقاومتي ارائه بکند.
سومين اصل يا سومين قاعدهاي که بايد رعايت بشود مردمي کردن اقتصاد است يعني مشارکت دادن حداکثري مردم در صحنههاي اقتصادي مردم اصليترين سرمايههاي نظام اسلامي بودند نظام در طول سالها در عرصههاي سياسي و بويژه نظامي و دفاعي از حضور حداکثري مردم کاملاً استفاده کرده است و موفق هم بوده است اما در زمينه اقتصاد ميبينيم که چون بيشتر به شعار برگزار شده است و هنوز زمينههاي حداکثري حضور حداکثري مردم فراهم نشده است لذا در اين صحنه ما چندان موفق نبوديم با هماهنگي و همکاري مردم کارها سريعتر آسانتر و با هزينه کمتري انجام مي-شود البته همراهي مردمي است تنها با جلب اعتماد آنها ممکن است که راه کارهاي خاص خود را دارد يکي در اختيار قرار دادن اطلاعات و شفاف سازي هست يکي مبارزه با مفاسد اقتصادي و نبود تبعيض در جامعه هست و امکانات را در اختيار همه قرار دادن هست آنهايي که توانايي استفاده از آن را دارند که اينها جلب اعتماد مردم ميکنند يک کلامي از مقام معظم رهبري در اينجا اقتصاد مقاومتي شرايط دارد ارکاني دارد يکي از بخشهاي آن همين تکيه به مردم است بعد در ادامه ميفرمايند:«در بعضي از موارد من از خود مسئولين کشور ميشنوم که بخش خصوصي بخاطر کم تواني جلو نميآيد بايد فکري بکنيد براي اينکه بخش خصوصي توان بخشي بشود حالا از طريق بانکهاست از طريق قوانين لازم و مقررات است از هر طريقي که لازم است کاري کنيد که بخش خصوصي و بخش مردمي فعال شود.»
چهارمين قاعده و ضابطهاي که به عنوان اصل از يکي از اصول اقتصاد مقاومتي بايد به آن توجه داشته باشيم اصلاح ساختار اقتصاد و ايجاد تحرک و پويايي در آن است ساختارهاي غلط اقتصادي مروج الگوهاي نادرست در زمينه توليد و مصرف در جامعه مي شود و زمينه تخلف از قوانين و مقررات و مفاسد اقتصادي را در جامعه فراهم ميآورد هدف از اصلاح ساختار اقتصاد اصلاح ناکارآمديهايي است که در اقتصاد ايران وجود دارد به دليل ساختارهاي اقتصادي موجود بخش عمده از اعتبارات و منابع مالي در کشور ما به بخشهاي بازرگاني و تجارت سرازير ميشود اصلاح و بازبيني نظام مالياتي اين اعتبارات را به بخشهاي توليدي ميتواند هدايت بکند و موجب تحقق اقتصاد مقاومتي بشود. همچنين ساختارهاي غلط ديگري که هست که اين ساختارها مردم را تشويق نميکند به امور توليدي يا اعتبارات و وجوه و تسهيلات را نميآورد مي برد به طرف توليد به طرف چيزهاي زودبازده و آنچه که سود آن بيشتر است و تجارت و بازرگاني و سوادگري سفته بازي و خريد و فروش دلار و ارز و سکه.
يک نکته مهمي را اينجا متذکر شديم تجربه بيش از سه دهه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نشان داده است که نظام ما در هر زمينهاي که ساختارهاي به جا مانده از رژيم گذشته را که غالباً متخذ از الگوهاي غربي بود کنار گذاشت و به جاي آن ساختارهاي اسلامي و انقلابي متناسب با نظام اسلامي را پياده کرد در آن زمينهها به پيروزي چشمگير دست يافت نمونههاي بارز آن ساختار دفاع مقدس در هشت سال جنگ تحميلي است با اتکاء بر نيروهاي مردمي بسيج و سپاه يک ساختار انقلابي جديدي بود که امام رحمة الله عليه بنيانگذار آن بودند و موفقيت ما در هشت سال دفاع مقدس قسمت عمده آن مرهون همين ساختار جديد بود که استفاده از نيروهاي مردمي بسيج و سپاه و همه نيروها. پيشرفت در زمينه صنايع نظامي موشکي هستهاي علوم پزشکي نانو و فضايي نمونههايي است از عوض شدن ساختارهاي گذشته و روي آوردن به ساختارهاي انقلابي و اسلامي که موجب پيروزيهايي در اين زمينهها شد اما در زمينههاي اقتصادي نيز تنها با ايجاد تحول در ساختارهاي پولي و مالي به جا مانده از رژيم وابسته گذشته ميتوان زمينه تحرک و پويايي و رشد و پيشرفت مطلوب را با تحقق اقتصاد مقاومتي پديد آورد براي اين تحقق اصل از اصول اقتصاد مقاومتي که در اينجا متذکر شديم يعني قواعد و ضوابطي که ما براي تحقق اجرايي شدن اقتصاد مقاومتي بايد به آن پايبند باشيم مبارزه با مفاسد اقتصادي است اين راهبرد نيست اين يک قاعده است که ما بايد به آن ملتزم باشيم فراهم کننده و زمينه ساز اين قواعد زمينه ساز آن راهبردها و مسيرهايي است که بعد ميگوييم مسير را هموار ميکند مبارزه با مفاسد اقتصادي موجب دلگرمي مردم افزايش سرمايه گذاري تشويق سرمايه داران سالم و رونق بيشتر اقتصاد ميشود و با وجود تخلفات قانوني و فساد اقتصادي چون رشوه و اختلاس محيط امن و سالم و شرايط اميدوار کنند براي سرمايه گذاري و توليد پديد نميآيد مقام معظم رهبري در اينجا به نکته جالبي اشاره فرمودند در اين صحبت خودشان ميفرمايند: «چند سال قبل من به سران قوا نامه نوشتم و تأکيد کردم بعضيها ترسيدند راجع به مبارزه با مفاسد اقتصادي گفتند ممکن است سرمايهگذار از اين هشدارها پا عقب بکشد من گفتم قضيه به عکس است سرمايه گذار آن کسي که ميخواهد از طريق سالمي در کشور فعاليت اقتصادي کند از اينکه ببينند ما با فساد اقتصادي و با مفسده اقتصادي مبارزه ميکنيم خوشحال ميشود»
خلاصه اينکه مقام معظم رهبري در اينجا هم رابطه مبارزه با مفاسد اقتصادي و برقرار شدن امنيت اقتصادي را در اين فرمايش خود بيان فرمودند که حدود سيزده سال قبل بيان کردند.
راهبردهاي اقتصاد مقاومتي
اولين راهبرد يعني راهبردها بنا شد آن مسيرهايي باشد که ما بايد بپيماييم تا به آن هدف برسيم بعضي جاها بعضي از صاحب نظران در رأس آنها مقام معظم رهبري از راهبردها در کنارش ميگويند راهبردها و الزامات يعني آن چيزهايي که ما بايد ملتزم به آن بشويم تا به هدف برسيمحمايت از توليد مليمهمترين و اساسي ترين راهبرد تحقق اقتصاد مقاومتي اتکاء بر توليد داخلي و تقويت آن است چرا که رسيدن به رشد و رونق اقتصادي و مقابله با دو مشکل اساسي در اقتصاد ايران و بسياري از کشورها يعني بيکاري و تورم که همه در سايه اهتمام نسبت به کميت و کيفيت توليد داخلي امکان پذير هست دولت به عنوان نهاد برنامهريز و ناظر ميتواند براي تقويت توليد داخلي به عنوان ستون فقرات اقتصاد مقاومتي و داشتن اقتصاد درونزا و برونگرا نقش مهمي داشته باشد حمايت از توليد داخلي يک وجه آن اين است که يک حمايت مالي باشد جاهايي که نياز به حمايت مالي هست اما اصل و اساس آن مربوط به اين هست که بگونهاي فعاليت بکنند که توليد کيفيت داشته باشد اگر توليد خوب و با کيفيتي باشد هم مصرف کننده داخلي به آن جذب ميشود و ميخرد و مصرف ميکند و اين خودش باعث رونق داخلي هست هم اعتبار خارجي پيدا ميکند و قابل صادرات به خارج است بنابراين تسهيلات مالي يا کمکهاي مالي دولت خيلي وقتها يک مسکني است يا يک راهکار کوتاه مدت است راهکار اصلي اين است که به کيفيت محصولات داخلي بپردازيم و همچنين تعرفهها را بگونهاي تنظيم بکنيم در بخش عوارض و گمرک که توليد کننده داخلي تشويق شود نه اينکه زماني که مثلاً توليدات در ميدان ميآيد بنابراين هم تسهيلات مالي هم رسيدگي به کيفيت توليد اينجا هست که همکاري و اهتمام مردم و مردمي بودن اقتصاد ميتواند خيلي مؤثر باشد و هم راجع به نظام تعرفهها و نظام مالياتها همه ميتواند در راستاي تقويت و حمايت از توليد داخلي باشد.
دومين راهبرد ما يا الزام از الزامات اقتصاد مقاومتي مسير حمايت از اقتصاد دانش بنيان است در عصر جديد اصلي ترين عامل تعيين کننده در خلق ارزشهاي اقتصادي دانش است فروش علم و تکنولوژي به يکي از سودآورترين محصولات فکري بشر مبدل شده است بنابراين تمرکز بر کسب ثروت از اين طريق راهي بي بديل است زيرا دانش دارايي است که با مصرف بيشتر رويش بيشتري را در پي دارد لذا اگر اقتصاد کشوري بر پايه دانش شکل گيرد يعني اقتصاد دانش بنيان که معروف شده است اولاً امکان رويش مستمر دارد ثانياً پايدار و مستقل خواهد بود لازم به ذکر است که انتخاب اين راهبرد از الزامات مباني مذکور در ابتداي اين بحث است چرا که تنها با پيمودن اين مسير يعني قبلش حمايت از توليد داخلي و همچنين حمايت از اقتصاد دانش بنيان عزت و اقتدار اقتصادي نصيب کشور ميشود و راههاي نفوذ و سلطه بيگانگان مسدود مي شود اين هم ارتباط بحث با مباني اقتصاد
سومين راهبر تأمين امنيت اقلام راهبردي و اساسي است که در کلام مقام معظم رهبري است به عبارت ديگر خودکفايي در کالاهاي حياتي و استراتژيک هست توليد اقلامي چون گندم محصولات دامي دانههاي روغني داروهاي حياتي و ضروري سوخت و انرژي تجهيزات نظامي و دفاعي اينها همه در زمره کالاهاي استراتژيک و حياتي براي کشور است شرط اساسي رسيدن يک کشور به استقلال همه جانبه که از مباني ما بود در اولين مبنا بود که راه تسلط کفار را ببندد و ما مستقل باشيم شرط اساسي رسيدن کشور به استقلال همه جانبه به عنوان يکي از مباني اقتصاد مقاومتي داشتن استقلال اقتصادي است و اين امر تنها در سايه اتکاء به منابع و توليد داخلي و نداشتن وابستگي به بيگانگان در نيازهاي حياتي و ضروري ممکن هست البته خودکفايي در همه جهات در اين دوره ممکن نيست اما عمده اين است که ما وابسته نباشيم بگونهاي توليد کنيم که ديگران برنامهريزي کنيم صادارت داشته باشيم که کشورهاي ديگر هم به ما وابسته باشند تا نتوانند آنها تحريمها و فشارهايشان را بر ما اعمال کنند و به آن اميدوار باشند
چهارمين راهبرد کاهش وابستگي به درآمد حاصل از فروش نفت و ديگر منابع زيرزميني است کشور ما به عنوان غني ترين کشور از حيث مجموع ذخاير نفت و گاز از زمان کشف نفت يعني حدود 100 سال پيش با معضل نحوه استفاده از آن روبرو هست و تاکنون نتوانسته به نحو اصولي و درست از اين منابع در جهت شکوفايي توليد داخلي و اقتدار بين المللي استفاده کند و خام فروشي تنها گزينه يا گزينه اکثري هست که اکثراً در اين سالها بدان متوسل شدهايم و وابستگي همه جانبه اقتصاد کشور به نفت نتيجه اجتناب ناپذير آن است درآمد حاصل از نفت همچنان بخش عمدهاي از درآمد کشور را تشکيل ميدهد اين درآمد اولاً تک محصولي و ناشي از فروش داراييهاي سرمايهاي کشور است ثانياً متأثر از رفتار کشورهاي متخاصم هست که تحريم خريد نفت ايران از سوي اتحاديه اروپا نمونهاي از آن به شمار ميرود.
مقام معظم رهبري در اينجا ميفرمايند کاهش وابستگي به نفت يکي ديگر از الزامات اقتصاد مقاومتي است اين وابستگي ميراث شوم 100 ساله ماست ما اگر بتوانيم از همين فرصت که امروز وجود دارد استفاده کنيم و تلاش کنيم نفت را با فعاليتهاي اقتصادي درآمدزاي ديگري جايگزين کنيم بزرگترين حرکت مهم را در زمينه اقتصادي انجام داديم بنابراين از اين ظرفيت بايد براي سرمايه گذاريهاي زيربنايي در ساير بخشها بهره برد و با تبديل اين مواد به محصولات ثانويه و ترجيحاً محصول نهايي حتي المقدور از خام فروشي مواد اجتناب کرد.
آخرين راهبردي که در اين بخش مطرح شده است يا از الزامات اقتصاد مقاومتي بر اساس آن مباني و اصولي که قبلاً ذکر کرديم اصلاح الگوي مصرف و مبارزه با اسراف و تضييع منابع است مصرف توليد را جهت ميدهد و اين دو در کنار هم جهت سرمايه گذاري را مشخص ميکند يکي از مسائل مهم در اقتصاد مقاومتي مديريت مصرف جامعه است اسراف و تضييع منابع يکي از مشکلات مهم و از موانع اساسي رشد و شکوفايي اقتصاد کشور ماست و يکي از برنامهها و نقشههاي دشمن در راستاي تضعيف نظام جمهوري اسلامي ترويج مصرف گرايي در ميان مردم جامعه هست و تنها راه مقابله با آن مبارزه با تجمل گرايي و مصرف گرايي ترويج فرهنگ صرفه جويي و قناعت و در يک کلام اصلاح الگوي مصرف است. مقام معظم رهبري در زمينه ضرورت اصلاح الگوي مصرف ميفرمايد: «مصرف گرايي جامعه را از پاي درميآورد جامعهاي که مصرف آن توليد آن بيشتر باشد در ميدانهاي مختلف شکست خواهد خورد»
رهبر معظم انقلاب درباره حل اين مشکل ميفرمايد: »فرهنگ سازي لازم است اقدام عملي هم لازم است فرهنگ سازي آن بيشتر به عهده رسانههاست واقعاً در اين زمينه هم صدا و سيما و در درجه اول و بيش از همه مسئوليت دارد هم دستگاههاي ديگر مسئوليت دارند.»