سياوش پورطهماسبي * / سعيد پورطهماسبي ** / آذر تاجور ***
چکيده
استقلال و اقتدار اقتصادى، در سايه حمايت از كار و سرمايه بومى و در نهايت، افزايش توليد ملى محقق مىشود. اقتصادى مىتواند داعيه اقتدار و بالندگى داشته باشد كه توليد و مصرف داخلى حداكثرى داشته، كفة ميزان اقتصادى به سمت صادرات سنگينى کند. اقتصاد زمانى به سطح آرمانى خواهد رسيد كه زيرساختهاى بومى و داخلى داشته، وابستگى سرمايهاى، كارى و نيرويى به خارج نداشته باشد؛ اين عدم وابستگى در سايه توليد ملى و مصرف بومى در كشور محقق مىشود. توليد ملى در ساية حاكميت فرهنگ بسيجى، حمايت از كار و نيروى بومى و جذب سرمايه داخلى، به سطح حداكثرى و مطلوب خواهد رسيد. نهاد بسيج، با توجه عرصههاي فعاليت گوناگون و گسترده آن در کشور و همچنين، وجود مراکز آن در کليه محلات، بخشها و شهرستانهاي گوناگون و برخورداري از حمايتهاي دولتي و امکانات مناسب، ميتواند بهترين گزينه براي ايجاد و اشاعه فرهنگ اقتصاد مقاومتي در کشور باشد. نهاد بسيج، با توجه به گسترده و مردمي بودن آن، اگر مورد حمايت بيشتر دولت در زمينة اقتصادي قرار گيرد، با توجه به ويژگيها و گستردگيهاي نهاد بسيج و داشتن پايگاههاي متعدد و تعاملات گوناگون و عرصههاي فعاليت متنوع، ميتواند در ايجاد شبکههاي اقتصادي در سطوح مختلف، به موفقيتهاي قابل توجهي دست يابد.
کليدواژگان: اقتصاد مقاومتي، بسيج، پايگاه مقاومت، اسلام.
مقدمه
داشتن نيروي عظيم جوانان، ويژگي مهم كشور اسلامي ماست. دشمن در صدد است تا اين «فرصت» مغتنم و تاريخي را به «مسئلهاي» براي نظام تبديل كند. تحقق ايراني توسعه يافته، گامي جدي، عملي و اساسي براي خنثي كردن اين توطئه است و فرصتي براي شناسايي و ظرفيتهاي بالقوه، توان و انرژي نسل جوان در گشودن گرههاي کشور است. حاكميت تفكر بسيجي بر فضاي كاري كشور، ميتواند به ميزان قابل توجهي از هزينههاي نظام بروکراسي بكاهد. ويژگي تفكر بسيجي اين است كه دشوارترين كارها را در كوتاهترين زمان و با كمترين هزينه به انجام رساند؛ چرا كه تفكر بسيجي به ابتكار، خلاقيت و نوآوري ميانديشد و از اسير شدن در دام تكرار، يكنواختي و تقليد از الگوهاي بيگانه و بروکراسي فشل به دور است. تفكر بسيجي، هيچ تلازم و سنخيتي با جناح گرايي، حزب بازي و كار باندي و گروهي ندارد. از اين رو ميتواند در عرصه اقتصادي نيز موفق باشد(آزاد ارمکي،1376).
نقش بسيج در تبديل قدرت به اقتدار و قدرت مشروع، هم از لحاظ مشروعيت استمرار حكومت حاكمان و اعمال اراده آنها بر جامعه و هم ايفاي نقش به عنوان حلقه واسط حكومت و مردم و كاستن از سطح اصطكاك دولت، در عرصههاي تصديگري با زندگي روزمره مردم، سرمايهاي عظيم و غيرقابل انكار براي كشور فراهم آورده است.
خودکفايي و استقلال اقتصادي، به طور جدي از ساليان پيش در کشور ما آغاز شده است. در اين راستا، هر گونه اقدامي بايد توأم با حفظ و توسعه ارزشهاي اصيل انقلاب اسلامي باشد. با بهرهگيري از فضاي سالم و پاك در بسيج و بسيجيان، در عرصه جهاد اقتصادي و اقتصاد مقاومتي، ايستادگي در مقابل تحريمها ممكن ميگردد. تحول در اقتصاد به سوي خود کفايي، تغيير ادبيات و فرهنگ اقتصادي و تغيير روابط كارفرما و كارگران، با نيت پاك به اماكن اقتصادي وارد شدن از مهمترين انگيزهها و اهداف بسيجيان است. بسيجيان، با همان فرهنگ و تفكري كه جنگ را اداره كرده بودند، با همان تفكر با حضور در عرصه اقتصاد مقاومتي، براي تحقق آرمانهاي ولي امر مسلمين گام به صحنه نهادهاند. آنان كه در فتح سنگرهاي سياسي هرگز انگيزه مادي نداشتهاند و به قصد تحقق دستورات و اجراي قوانين و سنت و با تبعيت از فرامين ولايت امر، در اين غرصه قدم ميگذارند (كرشي،1389).
امروزه، جنگ تازه ما با دشمنان انقلاب اسلامي، به طور جدي آغاز شده است. وظيفه تك تك بسيجيان، هجوم به سنگرهاي اقتصادي است. امروز بسيجيان بايد در مقابل حصر اقتصادي آمريكا، كه براي ملت مظلوم ما تدارك ديده است، با ابزار كارآفريني و اشتغالزايي بايستد و با همان توفندگي و حرارت، بار ديگر رسالت خود را به انجام برساند. بسيجيان متاسفانه عليرغم اهميت مسائل اقتصادي همچون محروميت زدايي، مصرف کالاي داخلي، كارآفريني، خودکفايي و ... در توسعه اقتصادي و اشتغال كشور، تاكنون ساختار و مديريت منسجم براي سياستگذاري، برنامهريزي، حمايت، هدايت و نظارت بر توسعه، بر اين مسائل در تشكيلات دولت و نيز بدنه بسيج استقرار نيافته و مجموعه اقدامات انجام شده خودجوش و به صورت پراكنده در حوزههاي گوناگون پيگيري ميشود. واقعيت اين است كه از سالهاي پاياني جنگ تحميلي، كمتر صحنهاي براي جوانان گشوده و فراهم شده است تا آنان به اثبات قدرت اراده خود بپردازند. بسيج ميتواند زمينهساز آغاز دور جديدي از باور، اعتماد و اتكاء به نيروي جوان و بي توقع در عرصة اقتصاد مقاومتي باشد (زارعى، 1391).
پيشينه تاريخي اقتصاد مقاومتي
نقطه مقابل امنيت اقتصادي، «بحران اقتصادي» است. علي بن ابيطالب(ع)، شاگرد برجسته مكتب اسلام، معتقد است؛ بحران اقتصادي در جامعه و گروهها موجب نوعي بحران فرهنگي (بحران هويت) ميشود: «كاَدَ الْفَقرُ اَنْ يكونَ كفراً» (صدوق، 1417ه ق، 371). و بحران فرهنگي نيز به ناهنجاريها و نابسامانيهاي اجتماعي ميانجامد. و در نهايت، چنين جامعهاي تحت تأثير و كنترل ملتها و كشورهاي ديگر، استقلال خويش را از دست ميدهد. در اين صورت، حيات اقتصادي، سياسي و اجتماعي آن جامعه تحت تأثير اين سلطه دچار دگرگونيهاي عميقي ميشود. اميرمؤمنان، علي(ع) با ديدي موشکافانه به اين مسئله، ميفرمايد:
هشدار كه فقر و نيازمندي، بلا و بدبختي است و توسعه اقتصادي، امتياز ويژه خدادادي است! خير دنيا در تندرستي و بينيازي است و بيماري و نداري همه شر است. فقر باعث بزرگترين مرگها است. كسي كه غذاي خود را نتواند تهيه كند، خطاهايش بسيار ميشود. فقر سبب حقارت و زيردست شدن ميشود. فقير سخنش خريدار ندارد و مقام و مرتبتش دانسته نميشود. فقير اگر راستگو باشد، او را دروغگو نامند و اگر زاهد و دنياگريز باشد، نادانش خوانند. كساني كه به فقر گرفتار آيند، به چهار خصلت گرفتار ميشوند: به سستي در يقين، كاستي در خرد، شكنندگي در دين و كمي شرم و حيا در چهره(رضي، 1412، ج4، 41 و 93؛ نوري طبرسي، 1408، ج2، 149؛ مجلسي، 1403، ج69، 47).
«محاصره»، «مصادره» و «ايجاد وابستگي»، از مهمترين دشمني براي ايجاد بحران در شرايط جنگ براي سلطه اقتصادي است.
در چنين زماني، حکومتهاي وابسته، تاب مقاومت نداشته، گاهي تسليم شده از نيمه راه برگشته و فرمانبردار سلطهگران ميگردند. چنين حکومتهايي هنگامي كه احساس خطر كنند و با رنج و درد زندان و محاصره روبهرو گردند، چون محرك روحاني و ايماني ندارند تسليم خواست استعمارگران ميگردند. اما حاکمان و حکومتهايي که از پشتوانه مردمي برخوردارند و داراي ايمان قوي هستند، هرگز تن به تسليم نميدهند و فشار و محاصره، ريشه ايمان آنها را محكمتر ميسازد، بهگونهايكه ضربات دشمن را با سپر صبر و شكيبايي پاسخ ميدهند» (ر.ک: سبحاني، 1351،ج1، 282). البته در روابط ميان ملتها نيز همين فشار و سلطهگري و سلطهپذيري حاکم است.
مطالعه تاريخ اسلام نشان ميدهد كه عمدهترين «محاصرهها» و «مصادرهها» بر ضد آنها، زماني كه بهعنوان اقليت فعاليت ميكردند، در سه دوره عمده تاريخي انجام پذيرفت که نخستين بحران اقتصادي، سال هفتم بعثت رخ داد و به «محاصره اقتصادي شعب ابيطالب» معروف شد. دشمن ميخواست با قطع مايحتاج مسلمانان، آنها را به تسليم وادارد. به همين دليل، سران حكومت «مكه»، عهدنامهاي را با امضاي هيئت عالي قريش به ديوار كعبه آويختند و سوگند ياد کردند كه ملت قريش تا لحظه مرگ بر اين اصول پايبند است:
1. هرگونه خريد و فروش با هواداران محمد(ص) بايد تحريم شود.
2. كسي حق ندارد با مسلمانان ارتباط زناشويي برقرار كند.
3. ارتباط و معاشرت با آنان اكيداً ممنوع است.
4. در همه پيشامدها بايد از مخالفان محمد طرفداري كرد.
با تصميم ابوطالب(ع)، يگانه حامي پيامبر، شماري از بنيهاشم از مكه بيرون رفتند و در درهاي كه ميان كوههاي مكه قرار داشت و به شعب ابيطالب معروف بود، اقامت گزيدند. اين محاصره سه سال به طول انجاميد و فرزندان بنيهاشم در اين سه سال، دشوارترين شرايط زندگي را تجربه کردند، بهگونهايکه گاه با نصف دانه خرما، روز را به پايان ميرساندند. در اين سه سال، آنان تنها در ماههاي حرام از شعب بيرون ميآمدند و به دادوستد ميپرداختند. البته در اين هنگام نيز از شر دشمنان اسلام در امان نبودند. براي مثال، هرگاه ابولهب شاهد معاملهاي ميان مکيان و بنيهاشم بود، در ميان بازار فرياد ميكشيد و ميگفت: مردم! قيمت اجناس را بالا ببريد تا از پيروان محمد(ص) قوه خريد را سلب كنيد و خود نيز براي تثبيت قيمت اجناس، کالاها را به قيمت گرانتر ميخريد. سعد وقاص ميگويد: شبي از ميان دره بيرون آمدم، درحاليكه نزديك بود تمام قوا را از دست بدهم. ناگهان پوست خشكيده شتري را ديدم، آن را برداشته، شستم، سوزاندم و كوبيدم و بعد با آب مختصري خمير كرده و از اين طريق سه روز را به سر بردم(همانع ص281ـ 286).
بحران دوم اقتصادي، همزمان با هجرت محمد مصطفي(ص) بنيانگذار مكتب نور و هدايت به مدينه، اتفاق افتاد كه در آن، دولت قريش براي تأمين هدفهاي سياسي خود، اموال مسلماناني را كه به مدينه هجرت ميكردند، مصادره و آنان را از حق مسلم تسلط بر اموال خويش محروم ميساخت. در نتيجه، بسياري از مسلمانان به دليل مهاجرت پنهاني به مدينه، در برابر مصادره اموالشان بهوسيله قدرتمندان جامعه مكه بسيار آسيبپذير شدند.
سومين بحران اقتصادي مسلمانان صدر اسلام ناب در روزهاي آغازين كودتاي خزنده، بر ضد تداوم حكومت حق، بهوسيله كساني انجام گرفت كه سال دهم هجري در «سقيفه بنيساعده» گرد آمده بودند. در اين زمان، پيروان علي بن ابيطالب(ع) كه در دوران حيات پيامبر(ص) به «شيعه» معروف شده بودند، در اقليت قرار گرفتند. گروههاي رقيب حاكم بر جامعه از آنجا كه ميترسيدند مبادا درآمد «فدك»، براي مبارزه شيعيان با دستگاه خلافت پشتوانه مالي خوبي باشد، فدك را «مصادره» کردند. بنيهاشم و فرزندان عبدالمطلب را حتي از حقوق مشروع خود (خمس غنايم) بيبهره ساختند. به قول ابنابيالحديد: «جمعيتي كه بايد به دنبال زندگي بروند و با كمال نيازمندي به سر برند، هرگز توان كافي براي كسب حاكميت را پيدا نميكنند»(ابن ابيالحديد، 1387، ج16، 236 و 237).
از روزگاران گذشته تاکنون، افزون بر سياست داخلي، ابزار اقتصادي يكي از تكنيكهاي مؤثر در اجراي سياستهاي خارجي و نيز يكي از ابزارهاي مؤثر سلطه و اعمال قدرت و نفوذ در صحنه بينالملل بوده است. اگر از ديد حكومتي به اين مسئله بنگريم، درمييابيم كه دولت و حكومتِ استفاده كننده از اين حربه، در تلاش بوده است تا با به وجود آوردن بحران اقتصادي براي حريفان و «وابسته» كردن آنها به خود، آنها را وادار به تغيير در رفتارهايشان سازد، بهگونهايكه دگرگونيهاي ايجاد شده در رفتار آنان، منافع استفاده كننده از بحران اقتصادي را در پي آورد. بنابراين، در بسياري از موارد، بهرهگيري از حربههاي اقتصادي، در سياستها و برخوردها، براي تأمين هدفهاي صرف اقتصادي نيست، بلكه ممكن است شخصيتهايي (حقيقي يا حقوقي)، كه از اين ابزار استفاده ميكنند، هدفهايي سياسي، اجتماعي، امنيتي، نظامي و حتي فرهنگي را دنبال كنند که تنها رفتار ظاهري آن شخصيت در چارچوب مسائل اقتصادي توجيه ميشود.
در مطالعه سياست خارجي پيامبر، عمدهترين مصداق بهرهگيري از ابزار اقتصادي بر ضد حريف، اعلام ممنوعيت تجارت با قريش و همپيمانان قريش بود. ايشان در قانون اساسي مدينه نوشت: «مسلمانان و يهوديان با قريش و كساني كه آنها را ياري ميدهند، تجارت نخواهند كرد» (ابنهشام،1360، ج1، ص 484).
پس از استقرار دولت در مدينه، پيامبر براي تأمين هدفهاي سياست خارجي خود، به گونههاي متفاوتي از حربههاي اقتصادي بهره ميگرفت. براي مثال، ازآنجاکه پيامبر اکرم(ص)، بهخوبي ميدانست قريش به دليل «تجارتهاي» بسياري كه با سرزمينهاي دور، بهويژه «شامات» دارد، بسيار آسيبپذير است، به شيوههاي گوناگون، افزون بر ايجاد ترس و دلهره در ميان قريشيان و فشار روحي و رواني بر آنان، از اينکه مبادا امنيت اقتصاديشان به خطر افتد، به تحقير سياسي ـ نظامي آنها نيز اقدام کرد.
براي نمونه، در ماه هشتم از سال اول هجري، سي سوار به سرپرستي حمزه بن عبدالمطلب بر سر راه كاروان تجاري قريش فرستاده شد تا با كاروان برخورد کند که زد و خوردي انجام نپذيرفت. سپس، عبيده بن حارث با شصت سوار بر سر راه كاروان ابوسفيان فرستاده شد، تا آنها هم با كاروان برخورد کنند، ولي باز هم درگيري صورت نگرفت. بار ديگر، سعد بن ابيوقاص با هشت نفر ديگر، به سوي حجاز روانه شد. در ماه دهم، سال اول و ماه اول و سوم سال دوم نيز پيامبر(ص)، خود بهمنظور تعقيب كاروانهاي قريش تا ابواء و بواط و ذات العشيره پيش رفت، ولي با كاروان قريش روبهرو نشد. نمونه ديگر، حمله خودسرانه عبدالله بن حجش، به كاروان تجاري قريش در ماه حرام و مصادره اموال آنان بود كه پيامبر(ص) از اين مسئله ناخرسند شد. با نزول آياتي، كه حاكي از بخشودگي مرتكبين اين خلاف بود، پيامبر غنايم جنگي بهدست آمده از قريش را تقسيم کرد.
حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه وآله وسلم، با اين اعمال به قريشيان و ساير قبيلههاي ساكن «شبه جزيره» هشدار داد كه در صورت هرگونه تجاوز و ايجاد ناامني براي مسلمانان، «امنيت اقتصادي» آنان به خطر خواهد افتاد.
امروز حربة اقتصادي به شکلهاي گوناگوني، از جمله اعطا يا عدم اعطاي وام، صدور تكنولوژي يا خودداري از آن، تحريم تجاري و بازرگاني، محاصره اقتصادي، مسدود كردن داراييها، افزايش يا كاهش تعرفه گمركي، مشاركت يا عدم مشاركت در سرمايهگذاريها و مواردي مانند آنها ديده ميشود. بدين ترتيب، هر اندازه دولتي قدرت و توانايي كمتري داشته، وابستگي آن به ساير دولتهاي بيشتر باشد، در مقابله با حربههاي اقتصادي، مالي و تكنولوژيك آسيبپذيرتر خواهد بود. اين حربه، در دوران صلح و يا جنگ، ميتواند در تغيير رفتار دولتها بسيار مؤثر افتد.
راهبردهاي دشمني در تسليم
ـ تضعيف روحيه و نااميد كردن مردم با بزرگ نمايي تأثير تحريمها؛
ـ القاي به بن بست رسيدن نظام؛
ـ تلاش و برنامهريزي براي مصداقسازي؛
ـ مانور شديد رسانهاي بر روي افزايش قيمت کالاهاي و خدمات؛
ـ تحريک نافرماني مدني؛
ـ تشويق به خريد دلار و ذخيرهسازي آن، با هدف تضعيف بيش از پيش پول ملي؛
ـ رصد ميزان نقدينگي سرگردان در كشور و بهرهگيري سوء از آن؛
ـ تحريك افكار عمومي به خروج نقدينگي از بانكها و موسسات مالي؛
ـ القاي كاهش شديد درآمدهاي كشور، به واسطه عدم فروش نفت و فروپاشي قريب الوقوع اقتصاد کشور؛
ـ القاي عدم مشارکت نخبگان در تصميم گيريهاي اقتصادي.
مؤلفههاي مقاومتي
ـ تشخيص حوزههاي فشار و تلاش براي کنترل و بياثرساختن آن، و تبديل فشارها به فرصت، براي کاهش وابستگي و تاکيد بر خودکفايي؛
ـ جستوجوي راههاي برون رفت از فشارهاي نظام سلطه، با اتکاي به ظرفيتهاي داخلي؛
ـ توجه به توليدات داخلي، استفاده از نيروي کار و سرماية داخلي، اتکا بر اقتصاد «دانايي محور»، توجه خاص به توليد کالاهاي اساسي و محصولات زيربنايي؛
ـ بهكارگيري توانمنديهاي داخلي براي شکوفايي اقتصاد بومي و ملي؛
ـ نقش اساسي و محوري به مردم در انجام فعاليتهاي اقتصادي و ايفاي نقش مکمل و جايگزين توسط دولت؛
ـ جهتگيري سياستهاي تجاري به کشورهاي همسايه؛
ـ باور به اينکه مصرف کالاهاي آمريکايي و انگليسي به معني کمک به اقتصاد دشمن است؛
ـ پرهيز از اسراف، و تجملگرايي و تقليدگرايي؛
ـ مقابله جدي با فساد مالي و رانتخواري؛
ـ کم کردن نياز کشور به واردات با توليد کالاهاي با کيفيت؛
ـ تقويت ارزش پول ملي، با اتکا به توليد داخلي؛
ـ افزايش اشتغال و کاهش بيکاري؛
ـ مصرف بهينه کالاها و خدمات؛
ـ مردمي کردن اقتصاد.
فلسفه تشکيل بسيج
يكى از ساختارهاى قوام بخش جوامع كنونى، نهادها و تشكلهاى «مردم نهاد» موسوم به «سازمانهاي غير دولتي» هستند كه در ابعاد و اشكال مختلف و در زمينههاى گوناگون، در حال فعاليت مدنى و اجتماعى هستند (شيرين،1388، ص13). بسيج، نهادى اجتماعى با ابعاد متعدد و وسيع براى پاسخگويى به نيازهاى اساسى جامعه، اعم از سياسى، فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و در صورت نياز، امنيتى و نظامى مىباشد (خزايي،1387، ص68). بسيج، ابتدا در كاربردى نظامى، براي محافظت از انقلاب اسلامى تبلور يافت و بنابر آنچه در سالهاى بعد نيز توسط رهبر كبير انقلاب و پس از ايشان، مقام معظم رهبرى، به عنوان رهنمود بيان شده، مشخص مىشود كه بسيج يك سازمان صرفاً نظامى نبوده و نيست حتى سازمان هم نيست؛ اگرچه جلوه اى از آن در سازمان نيروى مقاومت بسيج جلوهگر شده است (حسني آهنگر و بزمشايي، 1388، ص63).
بسيج، به مثابه تجلي مشاركت مردم در گذر نظام از شرايط و بحرانهاي گوناگون، نهادي است كه به ابتكار و دورانديشي عالمانه حضرت امام(ره) تأسيس شد. در اساسنامه بسيج مستضعفان، بسيج را به اين صورت تعريف كرده اند:
بسيج نهادى است تحت فرماندهى مقام معظم رهبرى، كه هدف آن نگهبانى از انقلاب اسلامى و دستاوردهاى آن و جهاد در راه خدا و گسترش حاكميت قانون خدا در جهان طبق قوانين جمهورى اسلامى ايران و تقويت كامل بنيه دفاعى، از طريق همكارى با ساير نيروهاى مسلح و همچنين كمك به مردم هنگام بروز بلا و حوادث غيرمترقبه مىباشد (کياکجوري،1389،ص28).
مقام معظم رهبرى نيز در اين زمينه فرمودند:
بسيج به معناى فرد يا مجموعه آماده برآوردن نيازهاى انقلاب اسلامى است، بسيجى كمر بسته اسلام و انقلاب است، اهميت بسيج در داشتن يك درك متعالى از مسائل كشور و جهان است. بسيج بايد جلوتر از همه وارد عرصه علم بشود و عرصههاى علم، فناورى و نوآورىهاى علمى را تصرف نمايد (نبوي،1388، ص17).
فلسفة بيج با هر نگرشي كه مورد بحث و بررسي قرار گيرد، مويد اين نكته بوده كه ميبايست نوعي فرآيند داوطلبانه تجميع نيروي انساني و امكانات با بهرهگيري از مديريتي كارآمد صورت پذيرد. افراد دخيل در چنين فرآيندي بشكل توأمان در پي گسترش منافع اجتماع، تدارک خدمات عمومي اجتماعي و حمايت از کارکرد دستگاههاي اجرايي و در صورت نياز کمک داوطلبانه در جهت پيشبرد امور اجتماعي هستند.
بسيجي آرمان خواه و اصول گراست و با هر چه که با اصول مکتبي او ناسازگار باشد، سرستيز خواهد داشت. بسيجي مخلص براي اداي دين زمان و مکان نميشناسد. براي بسيج و تلاش بسيجي شب و روز مفهوم ندارد. دغدغه او مبارزه با فقر و بدبختي است(آزاد ارمکي،1376).
حضرت امام خميني بسيج را يک فرهنگ، که در بين مردم قرار دارد، معرفي نموده که ريشه در باورهاي انقلابي، اسلامي و ملي ايران دارد. معنويت، شجاعت، ولايت، آگاهي و شناخت، دشمن شناسي، حريت از شاخصهاي اين تفکر محسوب ميگردند.
رهبر معظم انقلاب اسلامي، در رابطه با ضرورت حضور بسيج در عرصههاي مختلف ميفرمايند:
در دوران جنگ بسيج مال جنگ است، در دوران پشتيباني مال پشتيباني، در دوران علم مال تحصيل و تدريس و در دوران سازندگي مال سازندگي است. بسيج به معناي حضور شجاعانه، فداکارانه و مخلصانه انسانهاي پيشگام در تمامي عرصههاي مورد نياز نظام اسلامي و کشور است.(همان)
اهميت بسيج در شکوفايي اقتصاد مقاومتي
در حال حاضر، شكاف عظيم و روزافزون ميان عرضه و تقاضاي نيروي كار، علاوه بر پيچيدهتر نمودن معضلات اقتصادي، موجب ايجاد تعارضات اجتماعي و سياسي در كشور گرديده است و بحرانهايي را پيش روي نظام جمهوري اسلامي قرار خواهد داد، اين تهديدي جدي عليه امنيت ملي و توسعه كشور است. بنابراين، براي تعديل مشكلات اقتصادي و رسيدن به اهداف اشتغال پايدار در سند چشم انداز، ضروري است که همة ارکان نظام جمهوري اسلامي و آحاد جامعه اسلامي، با مد نظر قرار دادن فرمايشات رهبري انقلاب، خود را در راه رسيدن به اين امر متعهد دانسته، و از هيچ تلاش و کوششي فروگذاري ننمايند. بسيج نيز به عنوان يک نهاد مردمي – اسلامي، که داعيهدار تبعيت محض از فرامين ولي فقيه جامعه اسلامي است، يکي از ارگانهايي است که هم با توجه به فلسفه وجودي آن و هم با توجه به گستردگي طيفهاي مردمي در برگيرنده و هم گستردگي جغرافيايي سازمان خود، ميتواند نقش بسيار مهم و حياتي در اين زمينه ايفا نمايد(شيرين،1388). از اين رو، ورود بسيج به حوزه اقتصادي براي تعديل معضلات مربوط به اشتغال و بيكاري ضرورتي روزافزون دارد.
بيشک هر کشوري تجهيزات و نيروهاي برتر خود را به عنوان عقبه استراتژيکي براي شرايط بحران در نظر ميگيرد که بالاترين آن، سلاحهاي کشتار جمعي است. در کشور جمهوري اسلامي ايران، عقبه استراتژيک آن عبارت است از: عناصر مؤمن و فداکار به نام «بسيجي» که حماسهساز قرن بيستم است.
نهاد پربرکت بسيج در پنجم آذر ماه 1359 ه.ش، به فرمان حضرت امام خميني(ره) بنيان نهاده شد. به اقتضاي گسترش و انسجام بيشتر سازمان، اين ارتش بيست ميليوني، در سال 1368 با نام «نيروي مقاومت بسيج» سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، به عنوان يکي از نيروهاي پنجگانة سپاه مورد تأييد مقام عظماي ولايت و فرماندهي کل قوا حضرت آيت الله خامنهاي قرار گرفت.
در اصل 151 قانون اساسي نظام مقدس جمهوري اسلامي، اشاره شده است به حکم آية واعدوا لهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخيل ترهبون به عدو الله و عدوکم(انفال:60). دولت موظف است براي همة افراد کشور برنامه و امکانات آموزش نظامي را بر طبق موازين اسلامي فراهم نمايد، به طوري که همة افراد توانايي دفاع مسلحانه از کشور و نظام جمهوري اسلامي را داشته باشند. بدين ترتيب، در زمان حال و آينده، گسترش بسيج و ايجاد آمادگي در تودههاي مردم براي حضانت و صيانت از جمهوري اسلامي ايران، مواجه با هيچ گونه خلاء قانوني از سوي قانونگذاران و کارگزاران نظام نخواهد شد. علاوه بر آن، آموزههاي الهي که اساس تشکيل نظام جمهوري اسلامي ايران بر آن مبتني است، حفظ آمادگي در برابر دشمن را در هر زمان و مکان براي اهل ايمان (بسيجيان)، توصيه نموده است.
حضرت امام(ره)، در اين زمينه فرموده اند:«قضية بسيج، همان مسئلهاي است که در صدر اسلام بوده. وقتي جنگ ميشد، طوايف مختلف ميآمدند و به جنگ ميرفتند. اين مسئلة جديدي نيست و در اسلام سابقه داشته است» (امام خميني،1380).
بنابراين، سازمانها، و مراكز فرهنگي- آموزشي، همچون بسيج از دو طريق به گونهاي كارآمد در بازسازي و توسعه موفقيت آميز اقتصادي، در بسياري از جوامع توسعه يافته مشاركت ميكنند: اول، تربيت نيروي انساني با كيفيت از نظر علمي و فني و به تعداد لازم؛ دوم، ايجاد محيط و شرايط تحقيق و توسعه كه پيشرفت پايداري را در توسعه صنعتي امكان پذير ميسازد( مهرعطا ،1391). با توجه به اينکه، هنوز مدل ثابت و مناسبي به اقتصاد مقاومتي ارائه نشده و از الگوي خاصي دنباله روي ندارد، اين مدل ميتواند، طرح اوليه جهت اقدامات بعدي باشد. لذا لزوم توجه به اقتصاد مقاومتي در اين تحقيق، با مطرح کردن اين بحث مورد بررسي قرار ميگيرد.
بسيج به لحاظ مأموريتهايي که براي آن تعريف شده است، در تمامي صحنههاي سياسي، نظامي، فرهنگي، اقتصادي و... انقلاب حضور فعال دارد و بسياري از گرهها و مشکلات را به دست تواناي خود ميگشايد.
به جرأت ميتوان گفت. در هيچ يک از جنگهاي تاريخ بشري، چنين نيرويي با چنين وسعت و توان، آن هم منبعث از آرمانهاي ديني و عقيدتي، براي دفاع از يک سرزمين، متشکل و منسجم نشده است. تنها در طول حيات انقلاب اسلامي، اين نيروي عظيم با رسالتي عظيمتر پا به عرصه ظهور نهاده و در همة جوانب از جمله بازدارندگي و مقابله با تهديدات سخت افزاري، سازندگي، علمي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي وارد شده و به بهترين نحو، رسالت خود را به انجام رسانده است.
يکي از بارزترين کارکردهاي بسيج، کارکرد رزمي در عرصه بازدارندگي و مقابله با تهديدات سخت افزاري است. بسيج توانست با بهرهگيري از تجربيات ارزشمند دفاع مقدس، نقش بازدارندگي و مقابله با تهديدات خود را به بهترين نحو ايفا کند. امروز تحقق دفاع همه جانبه و تنها راه مقابله و مقاومت در برابر تهديدات دشمن، تقويت، توسعه و گسترش بسيج جنگ نرم اقتصادي است، تا ضمن رسيدن به شکوفايي اقتصادي، جوانان از تير رس اهداف خصمانه و شوم بيگانگان، که مهمترين آن ناشي از بيکاري و عدم اشتغال جوانان بسيجي است، دور بمانند؛ چرا که حضرت امام(ره)، معتقد بود: «اگر بر کشوري نواي دلنشين تفکر بسيجي طنين انداز شود، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گرديد».
امروزه در عرصه جهاني، افراد خلاق، نوآور و مبتكر به عنوان كارآفرينان منشأ تحولات بزرگي در زمينه صنعتي، توليد و خدماتي شدهاند و از آنان نيز به عنوان قهرمانان ملي ياد ميشود، چرخهاي توسعه اقتصادي، همواره با توسعه توليد و سرمايهگذاري به حركت در ميآيد. اگر روزي بسيجيان ما قهرمانان عرصههاي جبهه و جنگ عليه کفر بودند، هم اکنون مي توانند قهرمانان عرصه سازندگي، اقتصاد، اشتغال و توسعه باشند.
ويژگيهاي مشترک نخبگان اقتصادي و بسيجيان
با توجه به ويژگيهايي که محققان مختلف، براي نخبگان اقتصادي برشمردهاند، بسيجيان و نخبگان اقتصادي در صفات زير مشترک هستند :
1. ريسکپذيري؛
2. نوآوري، خلاقيت؛
3. اعتماد به نفس؛
.4. اهل عمل و کار بودن؛
5. آرمانگرايي؛
6. پيشقدم بودن؛
7. پشتکار زياد؛
8. آيندهگرايي؛
9. نياز به توفيق؛
10. فرصتگرا بودن.
نقاط قوت بسيج در استراتژي توسعه اقتصادي
ـ سرمايه اجتماعي درونگروهي بالا؛
ـ داوطلبانه بودن و خودانگيزشي؛
ـ رعايت اصول اخلاقي و ديني؛
ـ اجراي کار گروهي و مشارکت در تصميمگيري؛
ـ وجود آرمان مشترک؛
ـ نوآوري و خلاقيت اعضا؛
ـ مسئوليتپذيري اجتماعي؛
ـ ماهيت غيردولتي؛
ـ بهرهبرداري کاراتر از بازار و کاهش هزينههاي غيرمستقيم؛
ـ سلسهمراتب واقعي؛
ـ فقدان مقررات محدودکننده؛
ـ گستردگي در جامعه؛
ـ ايثار و از خودگذشتگي.
استفاده از پتانسيل بسيج در جهت نهادينه کردن اقتصاد مقاومتي در جامعه
1. ظرفيتهاي اجتماعي
بسيجيان عضو پايگاههاي مقاومت در فضايي غير رسمي، با امکانات کم، فارغ از تمايزات تحصيلي، جغرافيايي، ديني، قومي، زباني و سني، در کنار هم و به شکل گروهي حاضر ميشوند. اين ويژگيهاي اجتماعي، در جامعه پايگاه مقاومت، از آن، يک اجتماع خاص و منحصر به فرد ميسازد. روابط غير رسمي و خالصانه و بي پيرايه رايج در جامعه بسيجي پايگاه، جو اين زير سيستم را از ساير زير سيستمهاي جامعه متمايز ميکند. غير رسمي بودن و جو محيطي سالم، پويا و صميمي پايگاه، به عنوان يکي از ويژگيهاي سازمانهاي فرهنگي- اقتصادي، ميتواند بسيار قابل توجه بوده و اهميت بهرهگيري از ساير ظرفيتهاي بالقوه را در چنين جوي دو چندان کند.
1. مردميسازي اقتصاد؛
2. اشاعه فرهنگ كار و تلاش؛
3. حلقه اتصال و متحد كننده مردم؛
4. شركت داوطلبانه در فعاليتهاي عامالمنفعه اجتماعي؛
5. اشاعه مشارکت و همکاري در بين بسيجيان؛
6. دوري از تجملگرايي و اسراف؛
7. عدم وجود انگيزه اقتصادي و مالي در بين اعضاء؛
8. فاقد وابستگي حزبي و جناحي؛
9. نگاه مثبت دولت به بسيج.
2. ظرفيتهاي انساني
بسيجيان حاضر در پايگاههاي مقاومت، نيروي انساني بسيار خوبي براي انجام فعاليتهاي مربوط به اشاعه فرهنگ اقتصاد مقاومتي هستند که ميتوان با ايجاد انگيزه در آنان، از طريق راهکارهاي زير، براي پيشرفت آنان استفاده کرد.
1. در نظر گرفتن کار پاره وقت براي فعاليتهاي مربوط به دفتر کارآفريني، اتاق فکر، مرکز رشد موقت، نمايشگاه دستاوردهاي بسيجيان، کار گاه مهارتها، کتابخانهو...؛
2. هدايت جامعه براي احصاي ظرفيتهاي توليدي بالقوه داخلي، براي بهرهبرداري بهينه در راستاي حمايت از توليد ملي و مقابله با تحريمها؛
3. در نظر گرفتن تسهيلاتي در اعطاي وام قرض الحسنه براي بسيجيان فعال اقتصادي؛
4. معرفي تشويق بسيجيان فعال در زمينة کار آفريني در مراسمها؛
5. خريد كالاهاى ايراني؛
6. توجه به افزايش بهرهورى و نيز صيانت از سرمايههاى ملي؛
7. عدم تأكيد بر منافع شخصى و پرهيز از غرور و حسادت؛
8. حمايت از توليدات داخلي؛
9. افزايش بودجههاي عمراني بسيج با هدف افزايش توليدات داخلي.
3. ظرفيتهاي علمي
بسيجيان عضو در پايگاههاي مقاومت دررشتههاي مختلف دبيرستان و يا دانشگاه تحصيل ميکنند. هر يک، اطلاعات و مهارتهايي دارند که به دليل عدم توجه کافي و پرورش آنها و عدم توانايي در به کار گيري آنها، در بازار کار هم، از تمام ظرفيت بالقوه خود بهره نميگيرند. راهکارهاي زيرميتواند بر استفاده بهينه از اين ظرفيتها موثر بوده، و ضمن توسعه اقتصادي در جامعه، موجب جلوگيري از اتلاف وقت و انرژيهاي گرانبهايي شود که براي آموزش اين فراگيران در محل تحصيل خود صرف شده است.
1. احصاي موانع و مشکلات ساختاري و فرايندي شکلگيري اقتصاد مقاومتي و تلاش براي حل آن؛
2. تلاش براي توليد ادبيات اقتصاد مقاومتي و مقابله با تحريمها، توسط گروههاي مرجع و مسئولان ذيربط، که در بين مردم اعتبار و جايگاه ويژه دارند؛
3. تلاش براي فرهنگسازي اقتصاد مقاومتي و تبديل مقابله با تحريمها، به يك خواست ملي به مانند انرژي هستهاي؛
4. شناسايي مهارتهاي علمي وعملي بسيجيان؛
5. آگاهي بخشي به بسيجيان نسبت به ظرفيتهاي علمي موجود در پايگاههاي مقاومت؛
6. آموزش به کار گيري مهارتها؛
7. استفاده از بسيجيان فعال در زمينه اقتصادي در جهت آموزش ديگر بسيجيان؛
8. فراخوان مقاله در مورد ارتباط موضوعات مختلف در رشتههاي متنوع با اقتصاد مقاومتي؛
10. آموزش بسيجيان در راستاي اهداف، اصول و روش هاي اقتصاد مقاومتي؛
11. تشويق بسيجيان به انجام تحقيقات اقتصاد، توليدي؛
12. برگزاري مسابقات گروهي در زمينةخلاقيت، ايده پروريو... .
4. ظرفيتهاي زماني
طبق قوانين پايگاههاي مقاومت بسيج، هر بسيجي در طول هفته، در بايد با پايگاه خود ارتباط برقرار کند. اگر فرض کنيم بسيجي در هر هفته، 14 ساعت را در پايگاه مقاومت سپري ميکند. معمولا بسيجيان از زمان حضور در پايگاه استفاده مفيد وموثري نکرده، عمدتاً براي گفتگوي دوستانه با يکديگر و... از آن بهره ميبرند. از اين رو، در صورتي که از اين ظرفيتهاي زماني براي آموزش مهارتهاي اقتصادي اقدام شود، ميتوان از وقت بسيجيان به نحو مطلوب و موثر استفاده نمود. براي بهرهگيري اثربخش از ظرفيتهاي زماني بسيجيان در پايگاههاي مقاومت، راهکارهاي زير پيشنهاد ميشود:
1. برگزاري دورههاي آموزشي مفاهيم اقتصاد مقاومتي؛
2. برگزاري جلسات سازمان يافته و هدفمند همانديشي و بحث و گفتگو پيرامون مباحث کار، اشتغال، مسائل اقتصادي و توليدي؛
3. ايدهپروري؛
4. فعاليتهاي تيمي؛
5. برگزاري مسابقات خلاقيت؛
6. ايجاد گروه اقتصاد مقاومتي، تعريف وظايف و اختيارات گروه و ثبت نام بسيجيان علاقمند؛
7. دعوت از مبتکران، نخبگان، توليد کنندگان داخلي موفق براي جلسات همانديشي؛
8. انجام تحقيقات توليدي و نوآورانه توسط بسيجيان؛
9. معرفي رشتة دانشگاهي مناسب عملي و موثر در توليد کشور براي بسيجيان؛
10. فرهنگ جلوگيرى از خروج ارز.
5. ظرفيتهاي مکاني
هر پايگاه مقاومت، معمولاً داراي دو بخش فضاهاي عمومي و فضاهاي اختصاصي است. فضاهاي عمومي شامل: نمازخانه، کتابخانه، سالن ورزش، راهروهاي مشترک و سالن مطالعه ميباشد. فضاي اختصاصي شامل اتاق فرماندهي و... ميشود. براي آموزش مفاهيم اقتصاد مقاومتي و توسعه ويژگيهاي فرهنگي در بسيجيان، ميتوان از اين ظرفيتهاي مکاني به شرح زير استفاده کرد:
ـ ايجاد اتاق فکر؛
ـ ايجاد دفتر اشتغال؛
ـ ايجاد نمايشگاه دستاورد هاي بسيجيان در زمينة اقتصاد مقاومتي؛
ـ ايجاد کارگاه انتقال مهارتها؛
ـ ايجاد بازار بورس ايده؛
ـ ايجاد کتابخانه کار، اشتغال، توليد؛
ـ استفاده از اماکن عمومي پايگاهها براي انجام مراسم و سخنرانيها؛
ـ تلاش براى ارتقا كيفيت محصولات؛
ـ ايجاد فرصتهاي شغلي مولد؛
ـ توسعه مشاغل خانگي.
6. ظرفيتهاي رواني
اکثر بسيجيان پايگاهها، در حال حاضر از قشر جوان جامعه هستند و جواني دوران تربيت پذيري است و فرصتي است که در آن عقايد و فرهنگها ريشه دار شده و تثبيت ميگردد. بنابراين، توسعه خصوصيات اقتصادي در آنها ميتواند عامل موثري در توسعه روحيه کار آفريني و اشتغال باشد. گسترش روحيه اقتصادي در بسيجيان، موجب نزديکتر شدن شغل آنها به علايقشان و در نتيجه، افزايش چشمگير بهرهوري ميشود. از آنجا که تغييرمحيط موجب تغيير احساسات در افراد ميشود (بلانچارد، ترجمه اميني، 1379). راهکارهاي زير براي گسترش روحيه اقتصادي در محيط پايگاهها پيشنهاد ميشود:
1. مقابله با اظهارنظرهاي غيرمسئولانه که منجر به ملتهب شدن فضاي جامعه و نا امني رواني ميشود؛
2. آمادهسازي مردم و مسئولان ذيربط براي فرهنگسازي مقابله با تحريمها و ضرورت مصرف كالاهاي ايراني با هدف حمايت از توليد داخلي و تقويت اقتصاد کشور؛
3. تلاش براي تغيير تفكر و نگرش مردم نسبت به مصرف کالاهاي ايراني و قبح مصرف کالاي خارجي و کالاي قاچاق؛
4. تقويت روحيه مسئوليتپذيري؛
5. کاهش روحيه خود تخريبي؛
6. افزايش اميد به زندگي؛
7. تقويت ريسکپذيري؛
8. تقويت اعتماد به نفس؛
9. تقويت آينده نگري؛
10. تقويت روحيه فرصت گرايي؛
11. تقويت واقع بيني؛
12. تقويت انعطافپذيري؛
13. تقويت هدف گرايي؛
14. تقويت روحيه همکاري و کار گروهي؛
15. تقويت روحيه خود اتکايي؛
16. تقويت اراده و پشتکار؛
17. تقويت مثبت انديشي؛
18. تقويت روحيه سر سختي در برابر شکست.
7. منابع اطلاعاتي
در سند چشم انداز بيست ساله کشور، تمام افراد، بويژه نخبگان جامعه، که از جمله آنها بسيجيان هستند، بايد به منابع دسترسي داشته باشد و از محدوديتهاي پژوهش مطلع گردند. هر پايگاه مقاومت، ميتواند داراي يک يا چند کتابخانه يا سايت کامپيوتري باشد که منابع اطلاعاتي مناسبي براي انجام تحقيقات و آموزشهاي اقتصاد مقاومتي هستند. راهکارهاي زير ميتواند در تقويت اين ظرفيتها وبهرهگيري بهينه از آنها موثر باشند:
1. شناسايي متغيرهاي پيشبرنده و متغيرهاي ضد اقتصاد مقاومتي و برنامهريزي براي مديريت آن؛
2. رصد رفتار گروهها و جريانات سياسي در دامن زدن به بيثباتيها، يا موج سواريها از مشکلات اقتصادي و ارايه پاسخهاي اقناعي با رويکرد حفظ وحدت ملي؛
3. تشديد حفاظت از اطلاعات، مكاتبات، مراودات، و مبادلات بخشهاي مختلف اقتصادي با كشورهاي مختلف در راستاي دور زدن تحريمها؛
4. تجهيز کمي وکيفي سايتهاي کامپيوتري پايگاهها؛
5. اتصال کامپيوترهاي سايت کامپيوتري پايگاهها به شبکه اينترنت؛
6. تجهيز کتابخانههاي پايگاهها به نشريات، مقالات و کتابهاي اقتصاد مقاومتي؛
7. فراهم کردن شرايطي امن براي فعالان اقتصادي؛
8. توجه به راهبردهاي بومي براي مقابله با هجمه دشمن.
8. ظرفيتهاي ترويجي و تبليغي پايگاههاي مقاومت
پايگاههاي مقاومت بسيج، فضاي بسيار مناسبي براي تبليغات مستقيم و غير مستقيم ، و ترويج روحيه و فرهنگ اقتصاد مقاومتي است. در اين راستا، راهکارهاي زير ميتواند بسيار موثر باشد:
1. فرهنگسازي اقتصاد مقاومتي از طريق شبکههاي اجتماعي (مساجد، حسينهها، هياتهاي مذهبي، گروههاي مرجع و نخبگان)؛
2. تلاش براي حفظ آرامش جامعه و مقابله جدي با هرگونه تنشزايي و تشويش اذهان عمومي؛
3. انعکاس تواناييهاي بخشهاي مختلف اقتصادي در مقابله با تحريمها و پشتيباني کننده از ساير واحدهاي توليدي؛
4. پخش منظم، مستمر وهدفمند بروشورهاي آموزش اقتصاد مقاومتي در پايگاههاي مقاومت؛
5. پخش مستمر داستان زندگي افراد و کشورهاي موفق؛
6. نصب پوسترهاي مربوط به اقتصاد مقاومتي در محيط پايگاه؛
7. نصب شعار اقتصاد مقاومتي در محيط پايگاه؛
8. برگزاري مسابقاتي براي ترويج فرهنگ و روحيه اقتصاد مقاومتي، مانند مسابقه بهترين شعار اقتصاد مقاومتي، مسابقه خلاقيت و...؛
9. معرفي يک روز، به عنوان روز«توليد يا مصرف کالاي داخل» در پايگاهها؛
10. انتشار نشريه اقتصاد مقاومتي شامل اخبار و... .
نتيجهگيري
در کشور ما انديشة بسيج، يکي از نکات و موارد حياتي است که براي تحقق چشم انداز بيست ساله كشور و گسترش روحيه خلاقيت و نوآوري در همه قلمروها بدان نياز است. بسيجي بودن قبل از آنکه يك نوع عمل باشد، يک نوع طرز تفکر است، يک نوع بينش است. نتيجه آن، تغيير در رويکردها خواهد بود. اخيراً بر ضرورت و نقش تفکر بسيجي در توسعه اقتصادي بسيار تأکيد شده است. اغلب سياستگذاران بر اين باورند که تفكر بسيجي، تفکري مولد است، به طوري كه ميتوان ايدههاي ناب بسيج را در جهت تحقق اهداف سازمانها و بنگاههاي اقتصادي به كار گرفت. در فضاي کنوني، باور مسئولان بر اين است که اراية راهكارهاي اقتصادي براي مشكلات كشور، سختتر از دوران دفاع مقدس نيست. بسيج در اين زمينه، صلاحيت خود را به اثبات رسانده است. بسيجي در مفاهيم و ادبيات موجود در اين حوزه، داراي معاني گستردهاي ميباشد که در ادامه، اشاره اجمالي به ويژگيهاي کليدي اين افراد شده است.
نقش آفريني نيروهاي مردمي و بسيج، در عرصة دفاع مسلحانه خلاصه نميشود و در هر لحظه، كه تماميت كشور، نظام، منافع ملي و اهداف بلند مدت ايران مورد تهديد واقع شود، مستحكمترين دژ دفاعي در برابر هر گونه آسيب احتمالي حضور آگاهانه و موثر مردم در صحنه ميباشند. از اين رو، دولت اسلامي موظف است تا زمينه مشاركت فعال مردم را در عرصههاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي نظامي و اقتصادي را فراهم آورد. اين مزيت رقابتي و منحصر به فردي است كه صرفا نظامهاي كاملاً مردمي در اختيار دارند در تمامي تعاملات داخلي و بين المللي، ميتوان از آنها به نفع ملت و كشور بهره برداري نمود.
لازم به يادآوري است پس از گذشت چهارده سال از پيروزي انقلاب اسلامي، به اذعان مراکز تحقيقاتي مربوط، کشور ايران به برکت بسيج اقشار مختلف، به لحاظ توسعة اقتصادي و پيشرفتهاي علمي و تکنولوژيکي، جهش چشم گير و ناباورانهاي داشته است. اما هيچ گاه زندگي مرفه و مجلل، تکنولوژي برتر، انباشت ثروت و... جزء شعائر آنها نبوده و تنها سخن اصلي آن رفع تبعيض و عدالت بوده است. از اين رو، مکتب رهايي بخش اسلام و بسيجيان مؤمن به آن، ميتواند به عنوان الگوي کارآفريني و اشتغال، مقاومت و ايستادگي در برابر هجمهها و توطئههاي اقتصادي و تحريمهاي شکننده غرب و دفع تهديدات مطرح شوند.
اگر براي اقتصاد موفق به نظر ميرسد، بايد توليدات را در كشور با استفاده از پتانسيلهاي بسيج بيشتر مورد توجه قرار داد. بايد گفت: از آنجا که اکثر بيکاران جامعه از اقشار جوان کشور هستند و بيشتر اعضاي بسيج نيز جوان هستند و به دليل ارتباط نزديک، صميمي و مداوم اعضاي آن ميتواند کارساز باشد و ادغام نيروي جواني و تفکر بسيجي و توليدي منجر به اشتغال در جامعه ميشود؛ زيرا مسلماً توليدکنندگان بسيجي با توجه به خصوصيات ممتاز و برجستة خود قادرند. در چنين شرايطي، منابع را براي ايجاد رشد و توسعه در زمينههاي توليد و منابع انساني فراهم كرده، اشتغال و كسب و كار جديد ايجاد نمايند. ويژگي چند منظوره بسيج و آمادگي براي حضور در همة عرصهها، از جمله سازندگي و كارآفريني، بازدارندگي و دفع تهديدات دشمنان، فعاليتهاي اجتماعي تأثيرگذار، امدادرساني، مديريت گذران اوقات فراغت جوانان و نوجوانان اين نهاد را به سرمايهاي بيبديل در عرصه توليدي و اشتغالزايي تبديل كرده است. از اين رو، با استفاده از ظرفيتهاي اجتماعي، انساني، مکاني، زماني، منابع اطلاعاتي، رواني، ظرفيتهاي ترويجي و تبليغي پايگاههاي مقاومت ميتوان به رشد و توسعه اقتصادي در جامعه کمک کرد.
بسيج به عنوان يک نيروي انقلابي و مردمي، با توجه به فلسفة وجودي خود و همچنين، تنوع طيفي اقشار در برگيرنده خود و نهايتاً حوزة گسترده فعاليت خود در سطح کشور، توان بالقوهاي در حوزه اشتغال، توليد و نوآوري دارد. اين ظرفيتها و قابليتهاي موجود در بسيج را ميتوان در حوزههاي مختلف براي دستيابي به اهداف والاي نظام جمهوري اسلامي به كار گرفت. در بلندمدت اين اهداف نيز چيزي نيست جز سربلندي مهين اسلامي، در تمامي عرصههاي اقتصادي، امنيتي، سياسي و اجتماعي است.
منابع
ابن ابيالحديد، 1387ق، شرح نهجالبلاغه، بيروت، دار احياء التراث العربي.
ابنهشام، عبدالملک، 1360، سيرة النبوية، ترجمة رفيعالدين اسحاقبن محمد همداني، تهران، خوارزمي.
آزادارمكى، تقى، 1376، «تأملى جامعهشناختى در بررسى ويژگىهاى فرهنگ بسيجى»، بسيج، ش15.
بلانچارد، کنت، جان پي کارلوس، آلن رندولف، 1379، سه کليد توانافزايي، ترجمة مهندس فضلالله اميني، تهران، افرا.
حسنى آهنگر، محمدرضا و حميد بزمشايي، 1388، «بهكارگيرى راهبرد فوق فناورى نرم»، مطالعات بسيج، ش 42.
خزايى، علىاكبر، 1387، «تهديد نرم، خاستگاهها، كاركردها و راههاى مقابله؛ با تأكيد بر نقش بسيج»، خليج فارس و امنيت، ش 92ـ93.
زارعى، موسى، 1391، «الزامات اقتصاد مقاومتى»، پيام انقلاب، ش 63.
سبحاني، جعفر، 1351، فروغ ابديت، قم، دار التبليغ اسلامي.
سريعالقلم، محمود، 1387، سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران، تهران، مرکز تحقيقات استراتژيک.
شيرين، على، 1388، «رسانه بسيج و بسيج رسانهها»، اميد انقلاب، ش 401.
صدوق، محمدبن علي، 1417ق، امالي، قم، مرکز الطباعه و النشر في مؤسسه البعثه.
كرشي، مسعود، 1389، قابليتهاي بسيج و سرمايه اجتماعي، قدرت نرم و سرمايه اجتماعي، تهران، دانشگاه امام صادق.
كياكجورى، كيانوش، 1389، «نقش بسيج در مقابله با جنگ نرم»، پيام انقلاب، ش 41.
مجلسي، محمدباقر، 1403ق، بحارالانوار، بيروت، دار احياء التراث العربي.
موسوي خميني، سيدروحالله، 1380، صحيفه نور، تهران، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني ره.
مهرعطا، رضا، 1391، «از توليد ملى تا اقتصاد مقاومتى»، پيام انقلاب، ش 62.
نبوى، سيدمرتضى، 1388، «بسيج و رسانهها»، اميد انقلاب، ش 405.
نوري طبرسي، حسين، 1408ق، مستدرک الوسائل، بيروت، مؤسسه آل البيت لاحياء التراث.